جدول جو
جدول جو

معنی اعرار - جستجوی لغت در جدول جو

اعرار(بَ نِ تَ)
پلیدی آلوده گردیدن. اعرت الدار، پلیدی آلوده گردید خانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آلوده گردیدن خانه به پلیدی. (از اقرب الموارد). باسرگین گشتن جای. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعراس
تصویر اعراس
دامادشدن ویوک گرفتن (ویوک عروس)، همبستری، فرود آمدن، برهم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
نیازمند شدن، فقیر و تنگدست شدن، خواستن دین از بدهکار به هنگام تنگدستی او
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عرق، رگ ها، ریشه ها بیخ ها رگاندن می: رگ دار کردن می اندک آب ریختن در می، به اراک رفتن، ریشه دواندن جمع عرق رگها وریدها، اصلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراف
تصویر اعراف
جاها و مکانهای مرتفع و بلند، نام یکی از سوره های قرآن مجید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
روی گردانیدن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراص
تصویر اعراص
پراکنیدن، سراسیمگی، جمع عرصه، زیر سراها زمینی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراش
تصویر اعراش
جمع عرش، تخت ها اورنگ ها، گرزمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
آشکار کردن، روشن گردانیدن، اصلاح کردن، نیکو ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصار
تصویر اعصار
گردباد و به عصر درآمدن زمان، دهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراء
تصویر اعراء
جمع عرو، کرانه ها، ناکوشندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعذار
تصویر اعذار
بهانه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمار
تصویر اعمار
عمر، زندگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعقار
تصویر اعقار
جمع عقر، آبشخورها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقرار
تصویر اقرار
سخنی را اعتراف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرار
تصویر افرار
گریزانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعشار
تصویر اعشار
ده یک چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضرار
تصویر اضرار
گزند رسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
چیرگی، بسیارفرزندی، جمع بار - بر، نیکوکاران، جمع بار و بر نیکان نیکو کاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسرار
تصویر اسرار
رازها، ج سر پنهان وپوشیده کردن پنهان وپوشیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اترار
تصویر اترار
نام شهری است در ترکستان زرشک از گیاهان زرشک اثرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجرار
تصویر اجرار
نیزه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثرار
تصویر اثرار
زرشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احرار
تصویر احرار
جمع حر، آزادگان، ایرانیان جمع حر حران آزادان آزادگان، ایرانیان
فرهنگ لغت هوشیار
حرکت دادن، بیرون آوردن باد و باران از ابر، ونیز بمعنی پیشاب و شاش هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازرار
تصویر ازرار
جمع زر، گویک های گریبان گویک گوی کوچک تکمه دار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، سماجت کردن در انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطرار
تصویر اطرار
بر آغالیدن (تحریص)، خوار کردن، ناز و گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشرار
تصویر اشرار
جمع شریر، بدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرار
تصویر اغرار
جمع غر، ناآزمودگان خامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابرار
تصویر ابرار
بسیار فرزندی، چیرگی، نیکوکاران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
تازیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، پاپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشرار
تصویر اشرار
آشوبگران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
رویگردانی
فرهنگ واژه فارسی سره