جدول جو
جدول جو

معنی اظرور - جستجوی لغت در جدول جو

اظرور(اُ)
ظرّ. (اقرب الموارد) (متن اللغه). رجوع به ظر شود. سنگ و یا سنگ گرد تیزاطراف. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). ظرظور. ظرر. ظرره. (منتهی الارب). مظرور. (اقرب الموارد). رجوع به کلمه های مذکور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ)
نوعی گیاه از طایفۀ مرکب دارای شیرۀ تلخ مخصوص سواحل مدیترانه. (از المرجع و فرهنگ فرانسوی بفارسی نفیسی)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
ناخن انسان. (از متن اللغه). ناخن. ج، اظافیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (قاموس عصری انگلیسی بعربی). ظفر، یقال: بینهما قیس اظفور. ج، اظافر. (اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(وَ / وِ یَ گی)
لازم گرفتن و فراگرفتن چیزی را چنانکه هیچکس نتواند او را نسبت بدان فریب دهد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، شکم سپل شتر. ج، ظل ّ، شذوذاً. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). عجاج در قول خود: تشکو الوجی من اظلل و اظلل، بفک ادغام خوانده جهت ضرورت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اظل ّ شتر، درون سپل آن. ج، ظل ّ و آن شاذ است زیرا کلمه اسم است نه صفت. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). زیر سول اشتر. ج، اظلات، اظلال، اظالل. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(وَ / وِ یَ گُ)
اظرار مرد، راه رفتن وی بر روی سنگ های تیز و سخت. (از اقرب الموارد). راه رفتن بر سنگ های تیز و سخت. (از متن اللغه). رفتن بر سنگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رفتن بر سنگهای تیز. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
(اُ)
شاگرد شحنه. (مهذب الأسماء). چاکر شحنه. شاگرد سلطان که بی وظیفه همراه باشد، سرهنگ زاده، غلام کوچک. پسر خرد. کودک رسیدۀ ببلوغ، پیادۀ کوتوال، چاووش. و او سیاه نپوشد. رجوع به سیاه پوش شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
سنگ یا سنگ تیز گرد. ج، مظاریر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَرْ وَ)
صاحب نظر. اهل بینش و بصیرت:
یا مظفر یا مظفرجوی باش
یا نظرور یا نظرورجوی باش.
مولوی.
آورده است بر دل صاف نظروران
عکسش بر آب و آینه تنخواه گشته است.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُ وَ)
بلغت زند و اوستانباتات باش-د یعنی رستنیها. (برهان). و آن در اوستا اورورا است به معنی رستنی. (یشتها ج 1 ص 559 و 607). هم ریشه اربر لاتینی
لغت نامه دهخدا
تصویری از اظفور
تصویر اظفور
ناخن پیچریشه ریشه پیچنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرور
تصویر امرور
شوکه الجمال: شنگ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورور
تصویر اورور
رستنی ها نباتات (بیشتر در آیین زردشتی بکار میرود)،جمع اورورها
فرهنگ لغت هوشیار