جدول جو
جدول جو

معنی اصیلع - جستجوی لغت در جدول جو

اصیلع(اُ صَ لِ)
ماری است باریک گردن گردسر. (منتهی الارب). نوعی است از مار. (مهذب الاسماء). ماری باریک گردن که سر آن همچون گلوله ای است. (از قطر المحیط).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصیل
تصویر اصیل
دارای نژاد خوب، نژاده، نجیب مثلاً آدم اصیل، به دور از تحریف یا تغییر، اصلی، واقعی مثلاً فرهنگ اصیل اسلامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصلع
تصویر اصلع
مردی که موهای جلو سرش ریخته باشد و پیش سر او موی نداشته باشد، تاس، دغسر، داغسر، تویل
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
منسوب به اصیله یا اصیلا، شهری در مغرب اقصی در ساحل اقیانوس اطلس بفاصله چهل وچهار کیلومتر از جنوب غربی طنجه. (از ریحانه الادب).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
حسام الدین اصیلی. از عالمان معاصر خواجه بهاءالدین نقشبندی در بخارا بود. صاحب انیس الطالبین آرد: در وقت ایشان (خواجه بهاءالدین) مقدم علماء بخارا مولانا حسام الدین اصیلی و مولانا حمیدالدین شاشی بودند. (انیس الطالبین نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ص 187)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
هلاک و موت. (منتهی الارب) (آنندراج). هلاک و مرگ، چون اصیل. اوس بن حجر گوید:
خافوا الاصیله و اعتلت ملوکهم
و حملوا من اذی عزم باثقال.
(از تاج العروس).
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
بصورت های گوناگون در متنهای تازی بدین سان: اصیل، اصیلا، اصیئه و ارضیلا آمده است. یاقوت آرد: ابوعبید بکری در کتاب مسالک هنگام یاد کردن بلاد بربر در عدوۀ بر اعظم آرد: شهر اصیله نخستین شهر عدوه نزدیک مغرب است و آن در دشتی است که پیرامون آنرا پشته های نرمی فراگرفته و دریا در جانب غربی و جنوبی آنست و دارای باره ای بود و پنج دروازه داشت و هرگاه دریا متموج میشد موجها بدیوار جامع میرسید و بازار آن در روز آدینه پر از جمعیت میشد و آب چاههای شهر آشامیدنی بود و در بیرون شهر چاههایی بود که آب گوارا داشتند و هم اکنون این شهر ویرانه و در جانب غربی طنجه واقع است و میان آنها یک منزل راه است. (از معجم البلدان). و ابن خلدون در ضمن بحث از اقلیم سوم آرد: و در شمال بلاد مراکش شهرهای فاس و مکناسه و تازا و قصر و کتامه واقع است و همین نواحی است که در عرف مردم آن سرزمین مغرب اقصی خوانده میشود و از جملۀ آنها بر ساحل دریای محیط دو شهر اصیله و العریش دیده میشود و در سمت شرقی این بلاد ممالک مغرب مرکزی (مغرب الاوسط) واقع است که پایتخت آنها تلمسان است. (از مقدمۀ ابن خلدون ترجمه محمد پروین گنابادی). و صاحب قاموس الاعلام گوید: اصیله نام قصبه ایست در مغرب اقصی در ساحل اقیانوس اطلس در 44 کیلومتری جنوب غربی طنجه و جمعیت آنرا در زمان خویش 1000 تن احصا کرده است، و هم آرد: در روزگار رومیان شهری بنام بود و آنرا ’پولیازیلیس’ میخواندند، در دوران درخشان مسلمانان نیز از بلاد معمور بشمار میرفت و زادگاه دانشمندانی نامدار بود، اما در روزگار یاقوت وضع خوبی نداشته و وی از ویرانه بودن آن سخن گفته است
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ازیلا. شهریست به عدوه نزدیک طنجه و میان آن و اندلس دریایی بزرگ است. رجوع به اصیله و ترجمه ابن خلدون بقلم پروین گنابادی فهرست ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اصیله
تصویر اصیله
نژاده: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
صاحب اصل، صاحب نصب، با اصل، با نژاد، محکم واستوار
فرهنگ لغت هوشیار
داغسر کل چکاد: کسی که موهای میانه سرش ریخته تویل (هم آوای خلیل) روخ چکاد باشد داغ سر دغ سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلع
تصویر اصلع
تاس، کسی که موهای جلو سر وی ریخته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
پاک نژاد، نجیب، شبانگاه، مفرد آصال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
نژاده، ریشه دار، گوهری، تبارمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
Authentically, Genuine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
authentiquement, authentique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
secara otentik, asli
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
প্রকৃতভাবে , আসল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
kwa uhalisia, halisi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
özgün bir şekilde, gerçek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
진정으로 , 진짜의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
本物に , 本物の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
בצורה אותנטית , אמיתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
प्रामाणिक रूप से , वास्तविक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
автентично , справжній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
อย่างแท้จริง , แท้จริง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
authentiek, echt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
auténticamente, genuino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
autenticamente, genuino
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
autenticamente, genuíno
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
真实地 , 真实的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
autentycznie, prawdziwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
authentisch, echt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
подлинно , подлинный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اصیل
تصویر اصیل
حقیقی طور پر , اصلی
دیکشنری فارسی به اردو