- اشقاقل
- از هندی زردک دشتی زردک ریگی مهر سلیمان
معنی اشقاقل - جستجوی لغت در جدول جو
- اشقاقل
- زردک صحرایی، ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه می کنند، نهشل، هشفیفل، شقاقل، گزربری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بنگرید به شقاقل ریشه گرز بری، شش شاخ
نهشل زردک ریگی گزر دشتی از گیاهان ریشه گرز بری، شش شاخ
زردک صحرایی، ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه می کنند، نهشل، هشفیفل، اشقاقل، گزربری
روشن گشسبی بینشور منسوب به اشراق مربوط به اشراق: حکمای اشراقی، جمع اشراقیون اشراقیین
منسوب به اشتقاق
گرفتن کلمه ای از کلمه، سخنی ازسخنی شکافتن
برگیری، شکافتن
نام یکی از سوره های قرآن و بمعنی پراکنده و متفرق شدن
سخن چینی نمامی
ترکی سنگ پشت
گرفتن کلمه ای از کلمۀ دیگر، بیرون آوردن کلمه ای از کلمۀ دیگر که در لفظ و معنی بین کلمۀ اصلی و کلمۀ دوم مناسبتی وجود داشته باشد، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلماتی که از یک ماده مشتق شده باشند در شعر یا نثر مانند عزل و معزول، افتخار و تفاخر، حکمت و حکیم، برای مثال حکیم آن کس که حکمت نیک داند / سخن محکم به حکم خویش راند اقتضاب
هشتاد و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۵ آیه، إنشقّت، پراکنده شدن، شکافته شدن، باز شدن، ترک خوردن
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
شکافتن، نیمه چیزی را گرفتن، بیرون آوردن کلمه ای از کلمه دیگر که در لفظ و معنی بین کلمه اصلی و کلمه دوم مناسبتی وجود داشته باشد، مفرد اشتقاقات
بویناکاندن، بویناک کردن
حق گفتن
گران کردن، گران شدن
باریک کردن، نیکو کوفتن، گوسبند بخشیدن
جمع زق، خیک های می
لاتینی تازی شده پیاز دشتی پیاز موش پیاز کوهی
جمع شوق، آرزومندیها
تاوان زخم ستدن، ستمگری دراز دستی، با دوال بستن
گم کردن، کم دادن
راندن
دورکردن، دوررفتن، رنگ برداشتن، رسوا کردن پرده بر گرفتن از کار دیگران
جایگاهی است نزدیک مکه
بدبخت کردن، برنج آوردن، رنجاندن آزاراندن، شانه کردن
جمع شفق، ناحیه
آتش افروزی، سرازیرشدن اشک افروختن آتش
روشن شدن ودرخشیدن
جمع شدق، کج دهان ها، کناره های رود بار رود کنارها