- اشفورقان (اَ)
گمان میکنم از قرای مرورود و طالقان باشد. (از معجم البلدان)
معنی اشفورقان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(اَ)
لغت نامه دهخدا
عثمان بن احمد بن ابی الفضل ابوعمرو اشفورقانی حصری (471- 549 هجری قمری). از ائمۀ نیک سیرت و پیشنماز جامع اشفورقان بود. از ابوجعفر محمد بن عبدالرحمان بن ابی القصر خطیب سنجری و ابوجعفر محمد بن حسین سمنجانی فقیه و ابوجعفر محمد بن حسن شرابی سماع کرد. (انساب سمعانی)
در خراسان از گوزگانان بر شاه راه است. شهری است با نعمت فراخ و اندر میان صحرا نهاده و اندر وی آبهای روان. (حدود العالم). شبورقان. شبرقان. رجوع به شبرقان شود، بهم درآمیخته بود. (لغت نامۀ حافظ اوبهی)
از اقلیم چهارم است، طولش از جزایر خالدات صه و عرض از خط استوا لومه. شهری کوچک است و درو جز غله حاصل نیست. (نزهه القلوب ج 3 ص 157، 158 و 155)
(رَ)
لغت نامه دهخدا
اسم حدید ذکر است که فولاد باشد. (تحفۀ حکیم مؤمن). فولاد معدنی. (ناظم الاطباء). رجوع به شابرقان شود
