جدول جو
جدول جو

معنی اشغان - جستجوی لغت در جدول جو

اشغان
(اَ)
ابن انمر الجبار بن ساوس بن کیکاوس یا اشغان بن اش الجبار بن سیاوخش بن کیقاوس الملک نیای اشک سرسلسلۀ اشکانیان بود. رجوع به التنبیه والاشراف مسعودی ص 59 و مروج الذهب ص 101 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2551 و 2552 و اشکانیان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشکان
تصویر اشکان
(پسرانه)
منسوب به اشک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارغان
تصویر ارغان
(پسرانه)
نام حاجب سلطان محمود غزنوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از افغان
تصویر افغان
طایفه ای ساکن افغانستان، از مردم افغانستان
فغان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
مشغول ساختن وسیله ای یا چیزی، به کار گرفتن، کسی را به کار وا داشتن، جایی را تصرف کردن، پیاده کردن نیروی نظامی در شهر یا اراضی کشور دیگر به قصد تصرف دائم یا موقت، مشغول مثلاً خط اشغال است، دوباره تماس می گیرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
شغل ها، کارها، پیشه ها، جمع واژۀ شغل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنان
تصویر اشنان
گیاهی از خانوادۀ اسفناج با شاخه های باریک، برگ های ریز و طعم شور که معمولاً در شوره زارها می روید، خرند، آذربویه، اشنیان، خلخان، آذربو، شنانبرای مثال اشنانش بر نکرده سر از بادبان خاک / کز شعله سموم شدی در زمان شخار (اثیرالدین اخسیکتی - ۱۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
منسوب به اشغ یا اشک نیای سلسلۀ اشکانیان. رجوع به اشکانی و اشکانیان و تاریخ گزیده و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2184 شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
الواهنتان، دو ضلعاند از هر سویی ضلعی. (معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشطان
تصویر اشطان
جمع شطن، درازه ریسمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشحان
تصویر اشحان
در نیام کردن، شمشیر کشیدن، لب ور چیدن، پرکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشغار
تصویر اشغار
رها کردن، دور ماندن خارپشت سیخول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضغان
تصویر اضغان
جمع ضغن، کینه ها دشمنی ها جمع ضغن کینه ها کینها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افغان
تصویر افغان
فریاد، زاری، ناله، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوغان
تصویر اوغان
افغان و ناله و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشقان
تصویر اشقان
گم کردن، کم دادن
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته اشنان از گیاهان درختچه ایست از تیره اسفناجیان که خاص نواحی گرم و کویری است و گاه در سواحل دریای شور میروید. دارای برگهای متناوب با گلهای منفرد و یا دوتایی (دوقلو) اشنون اشنوم اشنیان بلار بلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افغان
تصویر افغان
فغان، فریاد، زاری، ناله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
مشغول ساختن، جایی را تصرف کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
Occupation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
occupation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
כיבוש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
कब्जा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
pendudukan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
การยึดครอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
bezetting
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
occupazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
ocupación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
ocupação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
占领
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
okupacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
окупація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
Besatzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
оккупация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشغال
تصویر اشغال
占領
دیکشنری فارسی به ژاپنی