جدول جو
جدول جو

معنی اشتقاقی - جستجوی لغت در جدول جو

اشتقاقی(اِ تِ)
منسوب به اشتقاق
لغت نامه دهخدا
اشتقاقی
منسوب به اشتقاق
تصویری از اشتقاقی
تصویر اشتقاقی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
کمونیست، پیرو کمونیزم، به طور مشترک، با هم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتقاق
تصویر اشتقاق
گرفتن کلمه ای از کلمۀ دیگر، بیرون آوردن کلمه ای از کلمۀ دیگر که در لفظ و معنی بین کلمۀ اصلی و کلمۀ دوم مناسبتی وجود داشته باشد، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلماتی که از یک ماده مشتق شده باشند در شعر یا نثر مانند عزل و معزول، افتخار و تفاخر، حکمت و حکیم، برای مثال حکیم آن کس که حکمت نیک داند / سخن محکم به حکم خویش راند اقتضاب
فرهنگ فارسی عمید
(مَ خوَرْ / خُرْ)
گرفتن کلمه ای از کلمه ای. (غیاث) (منتخب اللغات) (منتهی الارب). ستدن کلامی از کلامی. (تفلیسی). سخنی از سخنی شکافتن. (زوزنی). برآوردن سخنی از سخنی. شکافتن سخنی از سخنی. (تاج المصادر). ستدن کلام از کلام. کلمه ای را از کلمه ای گرفتن و برآوردن چنانکه گویند: ضرب از ضرب مشتق است. (از اقرب الموارد). اشتقاق کلمه ای از کلمه ای، شکافتن سخنی از سخنی. (زمخشری). بیرون آوردن کلمه ای از کلمه دیگر بشرط آنکه در معنی و ترکیب با هم مناسب و در صیغه مغایر باشند. (از تعریفات جرجانی) ، جائی رانیز گویند که زغال در آن ریزند. (برهان). انگشتدان. (جهانگیری). نسخۀ خطی انگشتانه. (فرهنگ نظام) (بنقل از جهانگیری). ظاهراً در این معنی با اشبو با بای ابجد تصحیف خوانی شده باشد، و اﷲ اعلم. (برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
منسوب به اشتراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
سره سنجانه خرده گیرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
هرچیز منتقل شده، چکهای انتقالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتدادی
تصویر اشتدادی
منسوب به اشتداد یا حرکت اشتدادی. نوعی از حرکت در کیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتباهی
تصویر اشتباهی
بد گمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختناقی
تصویر اختناقی
منسوب باختناق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتقاق
تصویر اشتقاق
گرفتن کلمه ای از کلمه، سخنی ازسخنی شکافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتقاقات
تصویر اشتقاقات
جمع اشتقاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتقاق
تصویر اشتقاق
((اِ تِ))
شکافتن، نیمه چیزی را گرفتن، بیرون آوردن کلمه ای از کلمه دیگر که در لفظ و معنی بین کلمه اصلی و کلمه دوم مناسبتی وجود داشته باشد، مفرد اشتقاقات
فرهنگ فارسی معین
گردآوری و پیوند غیراصولی چندین مجموعه ایدئولوژیکی و نظریه های نامتجانس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
منسوب به انتقال، چک های انتقالی، منتقل شده، تغییر یافتن محل کار یک کارمند و منتقل شدن او از جایی به جای دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشتقاق
تصویر اشتقاق
برگیری، شکافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
Critically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقامی
تصویر انتقامی
Vindictive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
Transitional, Transitionally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقامی
تصویر انتقامی
мстительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
переходный , переходно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
критически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقامی
تصویر انتقامی
rachsüchtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
Übergangs-, übergangsweise
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
kritisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقامی
تصویر انتقامی
помстливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
перехідний , перехідно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
критично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقامی
تصویر انتقامی
mściwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
przejściowy, przejściowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
krytycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتقامی
تصویر انتقامی
报复性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انتقالی
تصویر انتقالی
过渡的 , 过渡性地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انتقادی
تصویر انتقادی
批判性地
دیکشنری فارسی به چینی