جدول جو
جدول جو

معنی اشتراکی - جستجوی لغت در جدول جو

اشتراکی
کمونیست، پیرو کمونیزم، به طور مشترک، با هم
تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
فرهنگ فارسی عمید
اشتراکی
(اِ تِ)
صفت نسبی است از اشتراک بمعنی اباحه و فوضی که در قوانین ایران بر کمونیست یا پیرو مرام کمونیزم اطلاق میشود. ولی در تداول عربی زبانان امروز کلمه ’اشتراکی’ بمعنی سوسیالیست و کلمه ’شیوعی’ بجای کمونیست بکار میرود. اگر کلمه بمفهوم نخستین بکار رود، بر گروهی اطلاق میشود که معتقدند باید لغو مالکیت فردی و اختلاف طبقاتی را از راه انقلاب پدید آورد و تولید را به مرحله ای رسانید که هر کس بقدر حاجتش از اجتماع بهره برد، و اگر بمفهوم دوم باشد، بر دسته ای اطلاق میشود که همان هدف را از طریق مبارزات پارلمانی میطلبند نه انقلاب و معتقدند هر کس باید بمیزان کار و لیاقتش از اجتماع برخوردار شود
لغت نامه دهخدا
اشتراکی
منسوب به اشتراک
تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
فرهنگ لغت هوشیار
اشتراکی
شریکی، عمومی، همگانی، کمونیستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
شریک شدن، شراکت کردن، قبول استفاده از خدمات یا دریافت منظم کالای یک مؤسسه در مقابل پرداخت هزینۀ معیّن، در ادبیات در فن بدیع آن است که شاعر با استعمال الفاظ و کلماتی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را بیان کند که ذهن شنونده به سوی معنی غیر مقصود متوجه شود، سپس برای رفع اشتباه در مقام توضیح برآید، برای مثال صبحگاهان بود با احباب رطل می زدیم / جام لبریز از کف خضر مبارک پی زدیم
فرهنگ فارسی عمید
(بِ دِهْ)
انبازی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). به انبازی کردن. (زوزنی). با یکدیگر هنباز شدن. (تاج المصادر بیهقی). با یکدیگر انباز شدن. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13). همبازی. (زمخشری). انبازی. همبازی کردن. با یکدیگر نزدیک شدن. همدستی.
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
مسلکی است که پیروان آن از لحاظ اقتصادی مخالف مالکیت فردی هستند و به گروههای گوناگون و مکاتب مختلف تقسیم میشوند. دسته ای را که برای رسیدن به هدف خود به انقلاب دست می یازند، کمونیست مینامند و گروهی که مبارزات پارلمانی را وسیلۀ وصول بدین مقصد میسازند، سوسیالیست نامیده میشوند. بطور کلی پیروان این مسلک معتقدند ابزار تولید باید به اجتماع تعلق گیرد و هر کس به اندازۀ کار خود از زندگی بهره مند شود. یکی از پایه گذاران این مسلک کارل مارکس بوده است. رجوع به اشتراکی و سوسیالیسم و کمونیزم شود، کنه و آن جانوری است کوچک و خونخوار که بر بدن شتر و گاو و خر و گوسفند بچسبد و خون از بدن آنها بمکد. (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج). کرنه. کرته. اشترغاز. شترخوار. (جهانگیری) ، نوعی از مار که آنرا اشترخوار میگویند. (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج). و رجوع به شترخوار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اختراعی
تصویر اختراعی
من درآوردی، پیش خودی
فرهنگ لغت هوشیار
شریک شدن، با هم در کاری شرکت کردن، با یکدیگر انباز شدن، همبازی، همدستی همی همباگی هنبازی انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن، انبازی شرکت، آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیشه شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید. یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن،جمع اشتراکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتراکیه
تصویر اشتراکیه
همباگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
((اِ تِ))
شریک شدن، شرکت کردن، انبازی، شراکت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
انبازش
فرهنگ واژه فارسی سره
آبونه، انبازی، شریک، شریک شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
الاشتراك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
Subscription
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
abonnement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
מִנוּי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
رکنیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
সাবস্ক্রিপশন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
usajili
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
abonelik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
구독
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
購読
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
การสมัครสมาชิก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
सदस्यता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
langganan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
abonnement
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
suscripción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
assinatura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
订阅
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
subskrypcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
підписка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
Abonnement
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
подписка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
abbonamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی