جدول جو
جدول جو

معنی اشتراک - جستجوی لغت در جدول جو

اشتراک
شریک شدن، شراکت کردن، قبول استفاده از خدمات یا دریافت منظم کالای یک مؤسسه در مقابل پرداخت هزینۀ معیّن، در ادبیات در فن بدیع آن است که شاعر با استعمال الفاظ و کلماتی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را بیان کند که ذهن شنونده به سوی معنی غیر مقصود متوجه شود، سپس برای رفع اشتباه در مقام توضیح برآید، برای مثال صبحگاهان بود با احباب رطل می زدیم / جام لبریز از کف خضر مبارک پی زدیم
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
فرهنگ فارسی عمید
اشتراک(بِ دِهْ)
انبازی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). به انبازی کردن. (زوزنی). با یکدیگر هنباز شدن. (تاج المصادر بیهقی). با یکدیگر انباز شدن. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13). همبازی. (زمخشری). انبازی. همبازی کردن. با یکدیگر نزدیک شدن. همدستی.
لغت نامه دهخدا
اشتراک
شریک شدن، با هم در کاری شرکت کردن، با یکدیگر انباز شدن، همبازی، همدستی همی همباگی هنبازی انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن، انبازی شرکت، آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیشه شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید. یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن،جمع اشتراکات
فرهنگ لغت هوشیار
اشتراک((اِ تِ))
شریک شدن، شرکت کردن، انبازی، شراکت
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
فرهنگ فارسی معین
اشتراک
انبازش
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
فرهنگ واژه فارسی سره
اشتراک
آبونه، انبازی، شریک، شریک شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اشتراک
الاشتراك
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به عربی
اشتراک
Subscription
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اشتراک
abonnement
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اشتراک
订阅
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به چینی
اشتراک
رکنیت
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به اردو
اشتراک
подписка
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به روسی
اشتراک
Abonnement
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به آلمانی
اشتراک
підписка
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اشتراک
subskrypcja
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به لهستانی
اشتراک
usajili
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اشتراک
সাবস্ক্রিপশন
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به بنگالی
اشتراک
assinatura
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اشتراک
abonelik
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اشتراک
구독
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به کره ای
اشتراک
購読
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اشتراک
מִנוּי
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به عبری
اشتراک
langganan
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اشتراک
การสมัครสมาชิก
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به تایلندی
اشتراک
abonnement
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به هلندی
اشتراک
suscripción
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اشتراک
abbonamento
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اشتراک
सदस्यता
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
کمونیست، پیرو کمونیزم، به طور مشترک، با هم
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
صفت نسبی است از اشتراک بمعنی اباحه و فوضی که در قوانین ایران بر کمونیست یا پیرو مرام کمونیزم اطلاق میشود. ولی در تداول عربی زبانان امروز کلمه ’اشتراکی’ بمعنی سوسیالیست و کلمه ’شیوعی’ بجای کمونیست بکار میرود. اگر کلمه بمفهوم نخستین بکار رود، بر گروهی اطلاق میشود که معتقدند باید لغو مالکیت فردی و اختلاف طبقاتی را از راه انقلاب پدید آورد و تولید را به مرحله ای رسانید که هر کس بقدر حاجتش از اجتماع بهره برد، و اگر بمفهوم دوم باشد، بر دسته ای اطلاق میشود که همان هدف را از طریق مبارزات پارلمانی میطلبند نه انقلاب و معتقدند هر کس باید بمیزان کار و لیاقتش از اجتماع برخوردار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشترلک
تصویر اشترلک
شتر مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
به هم در شدن به هم آمیختن، انبوهیدن، دامه دامه شدن (دامه شبکه) بهم در شدن بهم پیوستن در آمیختن شبکه شبکه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
منسوب به اشتراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتراط
تصویر اشتراط
شرط بستن
فرهنگ لغت هوشیار
شریکی، عمومی، همگانی، کمونیستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد