جدول جو
جدول جو

معنی اشباع - جستجوی لغت در جدول جو

اشباع
سیری، بسیار و وافر کردن، پر کردن، در علم شیمی جذب کامل یک محلول در حلاّل به طوری که بیش از آن حل نشود، در پزشکی نهایت تحمل بدن برای جذب داروهای طبی، در علوم ادبی در دستور زبان عربی، سیر خواندن فتحه، کسره یا ضمه به طوری که حرف مناسب آن به وجود آید، یعنی از فتحه «الف» و از کسره «ی» و از ضمه «و» تولید شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت مابعد الف تاسیس مانند کسرۀ حرف «یا» در کلمۀ شمایل و مایل و فتحۀ واو در کلمۀ داور و یاور و ضمۀ حرف «ها» در کلمۀ تجاهل و تساهل
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
فرهنگ فارسی عمید
اشباع(لَ / لِ)
سیر گردانیدن. (منتهی الارب). سیر کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مؤیدالفضلا) : اشبعته من الجوع.
لغت نامه دهخدا
اشباع
سیر گردانیدن، سیر کردن، سیراب گردانیدن، رنگ سیر خورانیدن جامه را، بسیار و وافر کردن، گشاده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اشباع((اِ))
سیر گردانیدن، پر و بسیار
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
فرهنگ فارسی معین
اشباع
پری، سیری، سیر، سیراب، فراوانی، وفور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اشباع
مشبعةٌ
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به عربی
اشباع
Satiation, Saturation
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اشباع
(FR) satiété, saturation
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اشباع
(IT) sazietà, saturazione
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اشباع
اشباع
دیکشنری اردو به فارسی
اشباع
одинаковость , насыщение
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به روسی
اشباع
(DE) Sättigung, Sättigung
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به آلمانی
اشباع
подібність , насичення
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اشباع
(PL) nasycenie, nasycenie
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به لهستانی
اشباع
相同 , 饱和
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به چینی
اشباع
অভিন্নতা , তৃপ্তি
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به بنگالی
اشباع
یکسانی , اشباع
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به اردو
اشباع
(ES) saciedad, saturación
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اشباع
(SW) kuridhika, kushiba
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اشباع
(TR) doygunluk, doygunluk
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اشباع
동일성 , 포화
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به کره ای
اشباع
同一性 , 飽和
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اشباع
(PT) saciedade, saturação
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اشباع
समानता , संतृप्ति
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به هندی
اشباع
(ID) kepuasan, kejenuhan
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اشباع
ความเหมือนกัน , ความอิ่ม
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به تایلندی
اشباع
(NL) verzadiging, verzadiging
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به هلندی
اشباع
זהות , שובע
تصویری از اشباع
تصویر اشباع
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشباک
تصویر اشباک
جمع شبکه، دامها، جمع شبکه، دام ها دامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشباه
تصویر اشباه
جمع شبه، مانند، امثال، مانندان، نظایر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشیاع
تصویر اشیاع
پیروان، یاران
فرهنگ لغت هوشیار
هفت شدن، فروگذاشتن، هفت ماهه زاییدن، انبوهی درندگان، به دایه دادن به دایه سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ربع، چاریک ها، جمع ربع ربع ها چهاریک ها. یا ارباع عالم. چهار گوشه جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتباع
تصویر اتباع
جمع تابع، تابعین، پیروان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شبح، تن ها، تاردیسان (تاردیس شبح)، سایه ها، سیاهی ها: سیاهی از دور جمع شبح. تنها کالبدها، سایه ها، سیاهیها که از دور دیده شود
فرهنگ لغت هوشیار