- اشارات
- جمع اشاره، علامتها
معنی اشارات - جستجوی لغت در جدول جو
- اشارات
- اشاره، نشان دادن چیزی یا کسی با حرکت چشم یا انگشت، با تکان دادن چشم و ابرو یا دست مطلبی را به کسی فهماندن یا به کاری فرمان دادن، سخن مختصر و با ایجاز
- اشارات ((اِ))
- جمع اشاره
- اشارات
- Allusions
- اشارات
- намёки
- اشارات
- Anspielungen
- اشارات
- натяки
- اشارات
- aluzje
- اشارات
- alusões
- اشارات
- allusioni
- اشارات
- alusiones
- اشارات
- allusions
- اشارات
- toespelingen
- اشارات
- การกล่าวถึงเป็นนัย
- اشارات
- sindiran
- اشارات
- حماسةٌ
- اشارات
- संकेत
- اشارات
- רמיזות
- اشارات
- dokezo
- اشارات
- ইঙ্গিত
- اشارات
- اشارات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع اداره، اواره ها گردانه ها، جمع اداره
فرمانروائی
امارت ها، ولایت ها، جمع واژۀ امارت
اماره ها، نشانه ها، جمع واژۀ اماره
چیزی را آشکار کردن
با دست چیزی را نشان دادن، با حرکت دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن، دستور، فرمان، رمز، ایماء، تقریر، بیان
جمع اخبار که خود جمع خبر است (برخف معمول)
جمع ادرار
جمع ارشاد