- اسیف
- اندوهناک، نازکدل، گرفتار، خشمگین، پیر رفتنی
معنی اسیف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمین شور کنیزک
فرانسوی غنده انبوه
برادران مادری
اریب
ویژه نام بتی بر صفا نزدیک مکه، شوره زار
واعظ وخطیب عیسویان دراز خمیده
تنگدل دریغا گوی
تای تایگانه، بن بنیاد
گرفتار، محبوس، دستگیر، ماسور، بسته بندی، بنده، ج اسرا
بمعنی ترش در اصطلاح شیمی حاصل ترکیب جسم مفردی رابا ئیدروژن اسید نامند، و این مرکب دارای طعمی گزنده واغلب ترش داردو رنگ کبود تورنسل راسرخ میکندو اسیدهای متعارفی عبارتند ازاسید استیک، اسید ازتیک، اسید سولفوریک و اسید کلرید ریک
جمع سیف، شمشیرها، دریا کنارها جمع سیف شمشیرها تیغها. اسید مرکبی است که از ترکیب جسمی بسیط با ئیدرژن حاصل شود و طعم آن ترش مزه است بعضی اقسام آن از ترکیب یک شبه فلز با ئیدرژن بدست آید مانند: اسید برمیدریک اسید سولفیدریک و بعضی اسیدهای اکسیژن دار مانند: اسید سولفورو و اسید سولفوریک و اسید ازتیک از ترکیب انیدریدها با آب تهیه میشوند
برده، دستگیر
فرانسوی آبسنگ
خوگر خو گرفته یار خوگر خوگیر معتاد، دمساز دوست
باریک میان موی میان میان باریک کمر باریک
الفت گرفته، خوگرفته، یار، دوست، همدم
پیشوا، خطیب و واعظ عیسوی، بالاتر از کشیش
اسقف اعظم: اسقفی که بر سایر اسقف های یک ناحیه ریاست دارد
اسقف اعظم: اسقفی که بر سایر اسقف های یک ناحیه ریاست دارد
سیف ها، شمشیرها، ساحل دریاها، ساحل رودها، جمع واژۀ سیف
گرفتار، بندی، زندانی، کسی که در جنگ به دست دشمن گرفتار شود
هرزه گرد مزدور، بنده
شمشیر دار
هر جسم هیدروژن داری که به حالت محلول، یون هیدروژن (پروتون) آزاد کند و به جای هیدروژن آن فلزی جانشین شود و تشکیل نمک دهد. بیشتر اسیدها خورنده هستند و مزه ترش دارند
خوی گرفته، معتاد، همدم، دوست
ماده ای ترش مزه که بازها را خنثی و بعضی فلزات را در خود حل می کند
اندوه سخت، بسیاری حزن
شمشیر زدن
شمشیر
ساحل دریا، ساحل رود
ساحل دریا، ساحل رود
افسوس، احساس دریغ، حسرت و اندوه، ریشخند، استهزا، سخریه، ظلم، ستم، مکر و حیله
فرانسوی سایا
فرانسوی رده بندی