بنا نهادن سازمان، اداره، حکومت، مکتب، نظریه و غیره، استوار کردن، بنیاد کردن، پی افکندن، پایه گذاری، در علوم ادبی در قافیه، الفی که میان آن و حرف روی یک حرف متحرک باشد، مثل الف موجود در کلمات «جاهل» و «حامل». رعایت این حرف در قافیه واجب نیست و کلمۀ جاهل یا حامل را با دل می توان قافیه کرد، مقابل تاکید، در علوم ادبی در معانی، آوردن کلمه ای که غیر از معنی کلمۀ اول افادۀ معنی تازه ای می کند
بنا نهادن سازمان، اداره، حکومت، مکتب، نظریه و غیره، استوار کردن، بنیاد کردن، پی افکندن، پایه گذاری، در علوم ادبی در قافیه، الفی که میان آن و حرف رَوی یک حرف متحرک باشد، مثل الف موجود در کلمات «جاهل» و «حامل». رعایت این حرف در قافیه واجب نیست و کلمۀ جاهل یا حامل را با دل می توان قافیه کرد، مقابلِ تاکید، در علوم ادبی در معانی، آوردن کلمه ای که غیر از معنی کلمۀ اول افادۀ معنی تازه ای می کند
عصای ریاست، فوستل دو کولانژ آرد: نشان اقتدار حکام روم قدیم بود که همیشه در پیشاپیش آنان میکشیدند، عصای مزبور دسته ای از شاخه های درخت سندر بود که آن را گرد تبری با تسمه های سرخ میبستند، طول آن معمولاً تا سینۀ مرد میانه قامت بودو قطر آن دست را پر میکرد، تبر را هنگامی که حاکم در شهر بود از میان شاخه های بهم بسته به احترام مردم شهر بیرون میکشیدند و چون از شهر خارج میشد در میان شاخه ها جای میدادند، لکن دیکتاتورها در شهر نیز تبر را از عصای ریاست دور نمیکردند، به کار بردن عصای مزبور را رومیان از حکام اتروریا تقلید کرده بودند، (تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 489)
عصای ریاسَت، فوستل دو کولانژ آرد: نشان اقتدار حکام روم قدیم بود که همیشه در پیشاپیش آنان میکشیدند، عصای مزبور دسته ای از شاخه های درخت سندر بود که آن را گرد تبری با تسمه های سرخ میبستند، طول آن معمولاً تا سینۀ مرد میانه قامت بودو قطر آن دست را پر میکرد، تبر را هنگامی که حاکم در شهر بود از میان شاخه های بهم بسته به احترام مردم شهر بیرون میکشیدند و چون از شهر خارج میشد در میان شاخه ها جای میدادند، لکن دیکتاتورها در شهر نیز تبر را از عصای ریاست دور نمیکردند، به کار بردن عصای مزبور را رومیان از حکام اتروریا تقلید کرده بودند، (تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 489)
صاحب مجمل التواریخ و القصص ذیل اخبار ملوک روم گوید: مملکت طاسیس و استسیانوس بمشارکت سیزده سال بوده است، جهودان در این روزگار به بیت المقدس عاصی شدند بر ایشان وسه هزار مردان جهودان بکشتند و زن و فرزند به رومیه آوردند بغارت اندر اول سال و بدین عهد اندر بود برخاستن بلیناس مطلسم، (مجمل التواریخ والقصص ص 129)
صاحب مجمل التواریخ و القصص ذیل اخبار ملوک روم گوید: مملکت طاسیس و استسیانوس بمشارکت سیزده سال بوده است، جهودان در این روزگار به بیت المقدس عاصی شدند بر ایشان وسه هزار مردان جهودان بکشتند و زن و فرزند به رومیه آوردند بغارت اندر اول سال و بدین عهد اندر بود برخاستن بلیناس مطلسم، (مجمل التواریخ والقصص ص 129)
محمد بن زکریای رازی در حاوی گوید حاسیس داروئی فارسی است و به گفته حورفیه ؟ حاسیس از فربیون قوی باشد و محرق است و قی ٔباکثار تولد کند و بی مزه است و آن کس را که دردی سخت بود، و درهمی از آن بیاشامد چیزی چون خون قی کند لیکن آن خون نبود و درد او آرامش پذیرد و بیش از یک درهم آن کشنده است و صاحب کتاب منهاج گوید اصلاح آن بلبن حلیب و ماءالشعیر و جلاب و سویق جو ببرف آمیخته و دوغ گاو و قرص کافور کنند، (ابن البیطار ج 2 ص 3)
محمد بن زکریای رازی در حاوی گوید حاسیس داروئی فارسی است و به گفته حورفیه ؟ حاسیس از فربیون قوی باشد و محرق است و قی ٔباکثار تولد کند و بی مزه است و آن کس را که دردی سخت بود، و درهمی از آن بیاشامد چیزی چون خون قی کند لیکن آن خون نبود و درد او آرامش پذیرد و بیش از یک درهم آن کشنده است و صاحب کتاب منهاج گوید اصلاح آن بلبن حلیب و ماءالشعیر و جلاب و سویق جو ببرف آمیخته و دوغ گاو و قرص کافور کنند، (ابن البیطار ج 2 ص 3)
فرانسوی رخساره چگونگی اشکوب های زمین این واژه را بیرونی در التفهیم در پیوند با ماه و خور به کار برده است فاسیسها بعدهایی است قمر را از شمس که منجمان آن را نگاه دارند. ابوریحان گوید: آنجایها حال گشتن است اندر هوا همچنان که بحران های بیماری را زاویه های هشت سو نگاه دارند از جایگاه قمر باغاز علت بربرجی و نیم فضله تا چنین باشد مه ص قله قف ر که ع شیه ش. و قاسیهایی که قمر را بافتاب باشد اجتماع است و استقبال. و دوازده درجه پیش و پس از هر یکی و چهل و پنج پیش و پس از هر یکی و دو تربیع و چون همه را بتوالی البروج گیری چنین باشد: یب مه ص قله قسح قف قصب ر که رع شیه شمح شس
فرانسوی رخساره چگونگی اشکوب های زمین این واژه را بیرونی در التفهیم در پیوند با ماه و خور به کار برده است فاسیسها بعدهایی است قمر را از شمس که منجمان آن را نگاه دارند. ابوریحان گوید: آنجایها حال گشتن است اندر هوا همچنان که بحران های بیماری را زاویه های هشت سو نگاه دارند از جایگاه قمر باغاز علت بربرجی و نیم فضله تا چنین باشد مه ص قله قف ر که ع شیه ش. و قاسیهایی که قمر را بافتاب باشد اجتماع است و استقبال. و دوازده درجه پیش و پس از هر یکی و چهل و پنج پیش و پس از هر یکی و دو تربیع و چون همه را بتوالی البروج گیری چنین باشد: یب مه ص قله قسح قف قصب ر که رع شیه شمح شس
بنیاد نهادن، بنا افکندن، بنیاد نهادن آن، تاسیس خانه آرش افزایی آن است که با افزودن واژه آرش نیز بیفزاید نه آن که واژه پسین باز گوینده آرش واژه پیشین باشد، بنیاد گذاری بنیاد نهادن بنیاد گذاردن پی افکندن بنا کردن، بنیاد گذاری، موسسه، جمع تاسیسات، آوردن کلمه ای که افاده معنیی تازه کند غیر از معنی اول مقابل تاکید. یا حرف تاسیس. (قافیه) الف است که میان آن و میان حرف (روی) یک حرف متحرک باشد مانند اینکه آهن و سترون یا حاصل و مقبل را قافیه کنند
بنیاد نهادن، بنا افکندن، بنیاد نهادن آن، تاسیس خانه آرش افزایی آن است که با افزودن واژه آرش نیز بیفزاید نه آن که واژه پسین باز گوینده آرش واژه پیشین باشد، بنیاد گذاری بنیاد نهادن بنیاد گذاردن پی افکندن بنا کردن، بنیاد گذاری، موسسه، جمع تاسیسات، آوردن کلمه ای که افاده معنیی تازه کند غیر از معنی اول مقابل تاکید. یا حرف تاسیس. (قافیه) الف است که میان آن و میان حرف (روی) یک حرف متحرک باشد مانند اینکه آهن و سترون یا حاصل و مقبل را قافیه کنند