جدول جو
جدول جو

معنی اسکومحله - جستجوی لغت در جدول جو

اسکومحله
(اُ مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 14000 گزی جنوب باختری آمل. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریایی. سکنه 915 تن شیعی. مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از آلش رود. محصول آنجا برنج، مختصر غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان شال و چادرشب بافی. راه آن مالرو است. تابستان به ییلاق خوشواش و هلیچال میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع بسفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 113 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ مَ حَلْ لَ)
از نواحی سدن رستاق مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 125 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ وَ مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان شهرستان تنکابن که در 42 هزارگزی جنوب باختری تنکابن واقع است. منطقه ای کوهستانی سردسیر و سکنۀ آن 170 تن است که شیعه اند و بلهجۀ گیلکی سخن میگویند. آب آن از چشمه سار تأمین میشود و محصول آن گندم، جو، لبنیات و فندق است. شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ مَ حَلْ لَ)
موضعی در دوهزار (تنکابن). (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 107)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان هزارپی بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 3000 گزی شمال باختری آمل و 1500 گزی خاوری جادّۀ آمل به محمودآباد. دشت. معتدل. مرطوب. مالاریایی. سکنه 50 تن شیعی. مازندرانی و فارسی زبان. آب از رود خانه هراز. محصول برنج، صیفی. شغل زراعت. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
چهارپایه. صندلی بی دسته و پشت. (دزی ج 1 ص 23)
لغت نامه دهخدا
از دهکده های سدن رستاق واقع در استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای هرازپی و دابوی جنوبی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دابوی جنوبی از بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان میان دو رود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی