جدول جو
جدول جو

معنی اسپالیون - جستجوی لغت در جدول جو

اسپالیون
(اِ یُنْ)
کرسی اویرن ناحیۀ ردز واقع در ساحل لو، دارای 3391 تن سکنه. راه آهن از آن گذرد و مرکز پشم است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسگالیدن
تصویر اسگالیدن
اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالش، تفکیر، تأمّل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالیون
تصویر سالیون
کرفس، تخم کرفس
فرهنگ فارسی عمید
(کَ گِ رِ تَ)
سگالیدن. اندیشیدن:
باگل انداینده اسگالیده گل
دست کاری میکند پنهان ز دل.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اسیان
لغت نامه دهخدا
(تِ یُ)
یکی از محارم تن ّ پادشاه صیدا بود که به رسالت نزد اردشیر سوم رفت و آمادگی پادشاه صیدا را به انقیاد و همکاری با اردشیر اعلام داشت. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1169- 1171 شود
لغت نامه دهخدا
صاحب قاموس کتاب مقدس گوید: این کلمه یونانی و مرادف ابدون عبری به معنی مخرب است
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ژزف جوگاشویلی. سیاستمدار و پیشوای روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق). مولد گرجستان بسال 1879 میلادی وی از زعمای انقلاب روسیه و از همکاران لنین است. در سال 1923 رئیس کمیساریاها بود و در جنگ جهانگیر دوم ملت شوروی را در مقاومت با سپاهیان آلمان هدایت کرد و فاتح شد. مرگ او بسال 1953 میلادی بود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
تخم کرفس کوهی است. (برهان) (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (الفاظ الادویه). اسم یونانی کرفس را گویند، رستنی باشد معروف. (برهان) (تحفۀ حکیم مؤمن). تخم کرفس کوهی است اما در کتب طبی فطراسالون گفته و صحیح همین است و یونانی است و فطرا بمعنی کرفس است و سالیون کوه. (رشیدی) (آنندراج) ، جعفری. (سبزی خوردن) ، تخم جعفری کوهی. (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
واحد طول معادل با چهارصد ذراع. رجوع به اسطاذیا شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی سوسن برّی است. (مخزن الادویه) ، جامۀ واژونه پوشیده. (برهان) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). اشن. (برهان). جامه ای باشد که بازگونه پوشیده باشند. (جهانگیری) ، کالک. خربزۀ نارسیده. (برهان). خربزۀ نورسیده (جهانگیری). رجوع به اشن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
تخم کرفس کوهی. (برهان) (مؤید الفضلاء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسالیون
تصویر اسالیون
یونانی تخم کرفس کوهی کرفسینه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اسپانیا. از مردم اسپانیا، زبان مردم اسپانیا اسپانیایی توضیح این کلمه از فرانسوی وارد فارسی شده بعدها پنداشتند که اسپانیول بمعنی اسپانیاست و بهمین جهت مردم اسپانیا و زبان آنرا (اسپانیولی) گفته و نوشته اند
فرهنگ لغت هوشیار
ماهر با مهرت: نیک داننده دانا و عالم در علم فن ادب و هنر، رئیس و بزرگ هر شغلی چون استاد نجاری در دکان نجاری و استاد بنایی نسبت به عمله و گل کاران، آموزنده معلم آموزگار مدرس مقابل شاگرد، در اصطلاح کنونی بالاترین درجه آموزندگان در دانشگاهها (استاد) است و پایین تر از آن دانشیار، امام راهنما پسشوا، خواجه سرا خصی خادم آغا، دلاک سلمانی حمامی، در بسیاری از بازیهای کودکانه و عوامانه رئیس و بزرگ بازی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپالین
تصویر اپالین
فرانسوی سینه کفتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالیون
تصویر سالیون
یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاسیون
تصویر استاسیون
توقفگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استالین
تصویر استالین
سیاستمدار وپیشوایاتحاد جماهیر شوروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپالین
تصویر اپالین
سینه کفتری
فرهنگ واژه فارسی سره