جدول جو
جدول جو

معنی اسقاردوس - جستجوی لغت در جدول جو

اسقاردوس
(اِ)
اسکاردوس. نام قدیمی بالکان شار است که در آرناؤدستان واقع است.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پنیرمایه است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
توفیق افندی. مدیر بخش کتب اروپائی در دارالکتب المصریه. او راست: نوابغ الاقباط و مشاهیرهم. وی در این کتاب تراجم نوابغ قبطیان رادر قرن نوزدهم در سیاست و علم و دین و ادب گرد آورده، جزء اول آن در مصر بسال 1910 میلادی بطبع رسیده و جزءدوم بسال 1914 میلادی (معجم المطبوعات ج 1 ستون 436) ، بی حرکت ساختن حرف را. (منتهی الارب). بی حرکت کردن حرف. ساکن خواندن و بی حرکت ادا کردن حرفی. ضدقلقله. عبارت است از سلب حرکت در مواردی که حرف موقوف ٌعلیه کسره یا فتحه یا ضمه داشته باشد، و حروف اسکان 23 است (یعنی همه حروف غیر از پنج حرف ج، د، ق، ط، ب) ، جای دادن کسی را در خانه. (منتهی الارب). در جای فروآوردن. (تاج المصادر بیهقی) : صلی الله علیه صلوه اسکنه بها فی جنات النعیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300) ، مسکین گردانیدن، مسکین شدن. (منتهی الارب) ، آرامیدن. (زوزنی) (ترجمان القرآن جرجانی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
از یونانی اسکیرس، تهبج سرطانی. سقیروس
لغت نامه دهخدا