جدول جو
جدول جو

معنی اسطافیلن - جستجوی لغت در جدول جو

اسطافیلن(اِ لُ)
زردک. گزر. جزر. هویج
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسرافیل
تصویر اسرافیل
(پسرانه)
درخشیدن مانند آتش، نام یکی از چهار فرشته مقرب و مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روز رستاخیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اسرافیل
تصویر اسرافیل
در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می دمد تا مردگان زنده شوند
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
به یونانی زبیب است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
واحد طول معادل با چهارصد ذراع. رجوع به اسطاذیا شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی فستق است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
به لغت رومی انگور را گویند و بعربی عنب خوانند. (برهان) (غیاث) :
آنکه رومی بود گفت این قیل را
ترک کن، خواهم من استافیل را.
مولوی
لغت نامه دهخدا
حکیم مؤمن گوید: اسطافالس بیونانی جزر است و بلغت روم اسطفلین و بلغت شام اسطون نامند. (تحفۀ حکیم مؤمن). گزر. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). زردک. رجوع به اسطافالس و اسطفین شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جامی در نفحات الانس آرد: حضرت اسرافیل از قدیمان است و شیخ الاسلام گفته که وی از پیران ذوالنون مصری است. از مغرب بوده و بمصر رسیده بود. وی را سخنان بسیار است در زهد و توکل و معاملات نیکو. شیخ الاسلام گفت فتح شنجرف بمصر شد از ششصد فرسخ برای سؤال به (نزد) اسرافیل رفت چون فرصت یافت پرسید از وی: هل یعذب الاشرار قبل الزلل ؟ گفت مرا صبر ده سه روز. روز چهارم گفت مرا جواب دادند اگر روا بودی ثواب پیش از عمل هم روا بود عذاب پیش از زلل. این بگفت و زعقه ای بزد و درشورید. پس از آن سه روز بزیست و برفت. شیخ الاسلام گفته که آن سه روز درنگ خواستن آن بود اگر در وقت جواب دادی در وقت برفتی. (نفحات الانس چ نولکشور ص 25)
اسرافین. فرشتۀ صور. (السامی). فریشتۀ صور. ملک بعث. صاحب صور. خداوند صور. (زمخشری) (مهذب الاسماء). یکی از فرشتگان مقرب مأمور دمیدن روح به اجسام و نفخ صور در روز رستاخیز، او قبل از همه فرشتگان به آدم سجده کرد. (قاموس الاعلام ترکی). نام فرشته ای است که در قیامت دوبار صور خواهد دمید. در دمیدن اول همه مخلوق مرده و نیست خواهند شد و در دمیدن بار دیگر همه مردگان زنده خواهند شد. (غیاث). اسرافیل بزبان سریانی بندۀ خدای تعالی. اسرا بمعنی بنده و ئیل نام خدای تعالی و او ملک مقرب است و بدو متعلق است نفخ صور و احوال قیامت. (کشف). رجوع به المعرب جوالیقی چ احمد محمد شاکر ص 8 و امتاع الاسماع ج 1 ص 80 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ طَ/ اُ طَ)
بلغت یونانی زردک را گویند که گزر باشد، بهترین آن زرد و شیرین است و قوت باه دهد و پشت و کمر را قایم کند. (برهان). بلغت یونانی زردک را گویند که گزر باشد. (الفاظ الادویه) (مؤید الفضلاء). اسطفین، اصطفین است، اسطون نیز گویند و آن جزر است. (اختیارات بدیعی). رجوع به اسطفلین و اسطافالس و اسطون شود
لغت نامه دهخدا
دراین چامه مولانا جلال الدین بلخی: آن یکی رومی بگفت این قیل را ترک کن خواهیم استافیل را یونانی دانه انگور انگور عنب: آن یکی رومی بگفت این فیل را ترک کن خواهیم استافیل را. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
اسرافین، فرشته صور، صاحب صور، خداوند صور، یکی از فرشتگان مقرب مامور دمیدنروح باجسام و نفخ صور در روز رستاخیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسطفین
تصویر اسطفین
یونانی از گیاهان زردک گزر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسرافیل
تصویر اسرافیل
((اِ))
فرشته صور، فرشته مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روز رستاخیز
فرهنگ فارسی معین
اگر اسرافیل را به خواب بیند چنانکه صورت اوست دلیل کند که قوّت و بزرگی یابد وعالم و دانا گردد و در آن دیار ایمنی بود اگر بیند که اسرافیل صور در دست داشت دلیل بر محنت و بلا وفتنه بود زیرا که او را امر است از خدای تعالی به دمیدن صور هرجا که دمیدن صور پیدا گردد در آنجا فتنه و ترس و مرگ بود چنانکه حق تعالی می فرماید (و در «صور» دمیده می شود، پس همه کسانی که در آسمانها و زمینند می میرند، مگر کسانی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در «صور» دمیده می شود، ناگهان همگی به پا می خیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. ) زمر 69 اگر که اسرا فیل صور را در دست داشت و در شهری بود و نمیدید دلیل کند که در آن شهر بیم و ترس افتد اگر بیند که اسرافیل به خشم در وینگاه کرد دلیل کند که پادشاه آن دیار بر وی خشم کند - محمد بن سیرین
اگر اسرافیل را اندوهگین بیند که در صور همی دمید چنانکه او صور همی شنود دلیل که در آن سر زمین مرگ بسیار بود اگر بیند اسرافیل صور همی داشت دلیل کند که در آن زمین عدل و داد وایمنی و ظالمان هلاک گردند اگر اسرافیل گشاده رو بود و شادمان و در وی نگاه کرد دلیل کند که از جانب پادشاه خیر و ایمنی بود اگر بیند که اسرافیل او را نامه مهر کرده داد دلیل که اجلش نزدیک باشد اگر بیند که اسرافیل او را بانگ میزد وناپدید گردید دلیل که او را از پادشاه زیان و مضرّت رسد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب