- استیطاع
- سر به زیر خواهی سرافکنده خواهی، کوفته یافتن درمانده یافتن
معنی استیطاع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چشم داشتن، چشم به راه بودن
مانده گار ساختن جایباش ساختن، میهن خواستن
فراخ گردیدن
باران خواستن، چکیده خواستن چکیده گیری سرشک گیری
گشتن جویی (گشن فحل) فارسی گویان این واژه رابه جای پانسه یاپشک (قرعه) به کار میبرند قرعه کشیدن، توضیح در عربی بمعنی (بعاریت خواستن گشن از کسی) و (گشن خواه شدن ماده شتر و ماده گاو) و غیره آمده و بمعنی قرعه کشیدن در عربی (اقتراع) مستعمل است
زشت دانی، رسوادانی
کنام ساختن (کنام جایگاه ستور و جانوران حظیره)
خواب آلودگی خوابناکی، پینکی زدن، غنودن
گردن نهادن به اسیری، به اسیری گردن دادن
یاری خواستن، یاری طلبیدن، با کسی گفتنکه با من مواصا کن
دستور گماردن دستور گرداندن، به دستوری پرداختن ویچیری (وزیری)، گرد کردن و بردن
برخورداری جستن بهره برگرفتن کام خواستن، برخورداری
پا در میانی خواستن، میانجگری پایمرد خواستن خواهشگر جستن بخواهش بر انگیختن شفاعت خواستن طلب شفاعت کردن
شیر دادن خواستن، طلب شیر دادن، دایه گرفتن فرزند را
انا الله. انا الیه راجعون گفتن در وقت مصیبت، وا پس خواستن، باز گردانیدن
بلند شدن گرد گرد خیزی
مهربان شدن
آگاهی خواهی، دیده وری آگهی خواستن آگاهی جستن اطلاع خواستن، پرسیدن
توان توانش، بی نیازی
توانستن یارستن توانایی داشتن قدرت داشتن، سرمایه داشتن ثروتمند بودن مستطیع بودن، توان توانش توانایی یارایی، بی نیازی
در آویختن به کار دشوار
رسیدن به آبخورد، رساندن به آبخورد، کالاآوردن از برونمرز
ترشدن زمین
اجازه خواستن
شکست دشمن، راست گشتن کار
چکانیدن پیه، بازکاویدن پیام، فراهم کردن آب مرد در زهدان
اندوهگینی، نهازیدن (وحشت کردن واهمه کردن)، آزردگی رنجیدگی آزردن آزرده شدن تنگدل شدن، آزردگی تنگدلی، دچار وحشت شدن رمیدن، وحشت
تک گرایی، تک ماندن
مهلت گرفتن
شیدا گشتن، دل بردن
به مزد گرفتن مزدوری گرفتن، سلاک کردن، سلاک داری اجیر کردن بمزد گرفتن مزدور را، اجاره کردن (خانه دکان و جز آنرا) توضیح استعمال بجای (استیجار) نادرست است
سزاوار شدن
گرویی خواستن، گرویی گرفتن
گشتن خواهی گوسپند، ناستوده دانستن جای