جدول جو
جدول جو

معنی استنباط - جستجوی لغت در جدول جو

استنباط
دریافت، پی بردن، بیرون کشیدن بیرون آوردن چیزی را درآوردن، دریافت معنی و مفهوم چیزی بر اثر دقت و تیزهوشی، جمع استنباطات. یا قوه استنباط. قوه استخراج حقایق و مطالب
فرهنگ لغت هوشیار
استنباط
برداشت، اندریافت، برداشت کردن
تصویری از استنباط
تصویر استنباط
فرهنگ واژه فارسی سره
استنباط
درک کردن مطلبی از مطلب دیگر، دریافتن امری به قوۀ فهم و اجتهاد خود
تصویری از استنباط
تصویر استنباط
فرهنگ فارسی عمید
استنباط
((اِ تِ))
بیرون آوردن چیزی، ادراک و دریافت معنی و مفهوم چیزی بر اثر دقت و تیزهوشی
تصویری از استنباط
تصویر استنباط
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استنباطات
تصویر استنباطات
جمع استنباط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استئباط
تصویر استئباط
مغاک کندن
فرهنگ لغت هوشیار
آگاهی یافتن، پیام خواستن باز کاوی خبر جستن در جستجوی خبر بر آمدن خبر پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استنشاط
تصویر استنشاط
ترکیدن پوست ترنجیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استنباء
تصویر استنباء
((اِ تِ))
خبر جستن، در جستجوی خبر برآمدن، خبر پرسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استنبا
تصویر استنبا
خبر جستن در جستجوی خبر بر آمدن خبر پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استنباط کردن
تصویر استنباط کردن
اندر یافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استنباط کردن
تصویر استنباط کردن
Deduce, Elicit, Infer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
делать вывод , извлекать
دیکشنری فارسی به روسی
deduzieren, hervorrufen, folgern
دیکشنری فارسی به آلمانی
робити висновок , викликати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
dedukować, wywoływać, wnioskować
دیکشنری فارسی به لهستانی
deduceren, uitlokken, concluderen
دیکشنری فارسی به هلندی
สรุป , ดึงออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تضمينٌ , دلاليٌّ , إيحاءٌ
دیکشنری فارسی به عربی
अनुमान लगाना , उत्पन्न करना , अनुमान करना
دیکشنری فارسی به هندی
추론하다 , 이끌어내다
دیکشنری فارسی به کره ای
sonuç çıkarmak, çıkarmak, çıkarım yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
kuhitimisha, kuchochea, kudokeza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
সিদ্ধান্ত টানা , উদ্দীপ্ত করা , অনুমান করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
استنباط کرنا , نکالنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از استقبال
تصویر استقبال
به پیشواز کسی رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
زشت دانستن ناهنجار دانستن بد دانستن زشت شمردن قبیح دانستن مقابل استحسان
فرهنگ لغت هوشیار