جدول جو
جدول جو

معنی استمگر - جستجوی لغت در جدول جو

استمگر
ظالم جفا کار
تصویری از استمگر
تصویر استمگر
فرهنگ لغت هوشیار
استمگر
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور
تصویری از استمگر
تصویر استمگر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استمار
تصویر استمار
رایخواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
ظالم، جبار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
جابر، ظالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
((~. گَ))
ظالم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختمار
تصویر اختمار
خاز شدن، خازیستن (پژوهشی در اساطیر ایران پاره نخست مهرداد بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استیمار
تصویر استیمار
مشورت کردن خواستن با یکدیگر رای زدن
فرهنگ لغت هوشیار
نوشتن خواستن، یاد نویساندن ازیاد چیزی نویسانیدن خواستن املا کردن، خواستن املا پرسیدن، یا استملا حدیث. خواستار گفتن حدیث شدن، از کسی برای نوشتن، ازیاد چیزی نویسانیدن خواستن املا کردن، خواستن املا پرسیدن، یا استملا حدیث. خواستار گفتن حدیث شدن، از کسی برای نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمرار
تصویر استمرار
روان شدن، بر یک روش رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمان
تصویر استمان
زنهار خواهی، پناه خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمام
تصویر استمام
پیشوا گرفتن، به مادری برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استماع
تصویر استماع
گوش داشتن، شنیدن آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استماء
تصویر استماء
به کنیزی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرار
تصویر استرار
از دانه های خوردنی مرجمک هم آوای مردمک دانژه
فرهنگ لغت هوشیار
آباد خواهی، ماند گار ساختن طلب آبادانی کردن آبادانی خواستن، تسلط مملکتی قوی بر مملکتی ضعیف بقصد استفاده از منابع طبیعی و ثروت کشور و نیروی انسانی افراد آن ببهانه نابجای ایجاد آبادی و رهبری مردم آن بسوی ترقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استیار
تصویر استیار
پیروی: به روش دیگری رفتن، خواربار داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوار
تصویر استوار
پایدار، ثابت، متقن، پا برجا، راسخ، متین، محکم، امین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استحار
تصویر استحار
پگه خوانی خواندن خروس در پگاه (سحر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استجمار
تصویر استجمار
گردهمایی سپاه، گردهمایی مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استثمار
تصویر استثمار
نتیجه ثمر کسی را خواستن نتیجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استتار
تصویر استتار
پنهان کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استخمار
تصویر استخمار
استخوان کتف دست کترا (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکمبر
تصویر اسکمبر
اسکنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمرار
تصویر استمرار
ادامه، پیوستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استماع
تصویر استماع
گوش دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استعمار
تصویر استعمار
زورگویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استثمار
تصویر استثمار
بهره کشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راستیگر
تصویر راستیگر
معتقد به راستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتمار
تصویر اعتمار
سر پوشیدن، آهنگیدن، دستار بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغتمار
تصویر اغتمار
کرکم مالیدن بر رخسار، فراپوشاندن آب، خردزدایی مستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتمار
تصویر ائتمار
سر خود کار کردن، رایزنی، فرمان دادن، فرمان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستمگری
تصویر ستمگری
عمل ستمگر ظلم تعدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شست گر
تصویر شست گر
تیر انداز کماندار
فرهنگ لغت هوشیار