جدول جو
جدول جو

معنی استلج - جستجوی لغت در جدول جو

استلج
قصبه ای جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین، 30000، گزی جنوب خاور مرکز بخش در کوهستان، سردسیر، دارای 1969 تن سکنه، آب آن از شعبه رود خانه محلی، محصول آن غلات، سیب زمینی، میوه جات، قلمستان، صنایع دستی آن قالیچه و جاجیم بافی، شغل اهالی زراعت وراه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 11) ، یکسو گردیدن. (منتهی الارب). یکسو شدن. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ لَ)
بلده استله، شهری به اسپانیا نزدیک لوکرونی. (الحلل السندسیه ج 2 ص 177)
لغت نامه دهخدا
(اِ تَ)
شکسته ای از استخر. تالاب. آبگیر. برکه. استخر. (برهان). ستخر. حوض. مخفف آن: ستل. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لِج ج)
نعت فاعلی از استلجاج. ستیهنده و تمردکننده در سوگند ونادهنده کفاره به گمان صدق. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به استلجاج شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
رودخانه ای در هند، و شرقی ترین و جنوبی ترین پنج رودخانه ای است که پنجاب را تشکیل میدهند. این رودخانه از تبت سرچشمه میگیرد و پس از عبور از هیمالیا با جریانی تند و سیل آساو سیراب ساختن دشت پنجاب و چندین ایالت دیگر و بعد از طی مسیری بطول 1500 هزار گز به پنجاب می پیوندد
لغت نامه دهخدا
(اِ)
چوبکی است میان کاواک که بر آن پنبۀ ریسیده را برای تافتن پیچند.
لغت نامه دهخدا
(اِ)
استاج. (منتهی الارب). چوبکی میان کاواک که بر آن پنبۀ ریسیده را برای تافتن پیچند و چیزی که رشته را از دوک بر آن پیچند. ماشوره
لغت نامه دهخدا
(اِ تِلْ لا)
شهرکی به خطۀ ناوار شمال اسپانیا و جنوب غربی شهرستان بنبلونه (پامپلون). از نظر موقع جغرافیائی به تنگه های ناوار نزدیک و بدین مناسبت دارای اهمیت نظامی است، غوره مانندی برآوردن خرمابن بعد درودن خرما. (منتهی الارب). غوره گونه برآوردن نخل پس از چیدن خرمای آن
لغت نامه دهخدا
(مِ شِ)
دوام کردن بر خوردن شراب و ستیهیدن در آن و بسیار خوردن آن. (منتهی الارب). ادمان. دائم الخمر بودن
لغت نامه دهخدا
(اُ)
یکی از ییلاقهای دوهزار تنکابن. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 107 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ بَ)
دعوی کردن رخت کسی را.
لغت نامه دهخدا
تصویری از استاج
تصویر استاج
پارسی تازی گشته استاگ از ابزارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استلا
تصویر استلا
فر بهیدن گوسپندان اندوه به در کردن، شادانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استلجاج
تصویر استلجاج
ستیهیدن در سوگند
فرهنگ لغت هوشیار
از روستاهای بلوک مانند واقع در ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع شهرستان پل سفید سوادکوه، روستایی در قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
انون، آبگیر کوچک، مرداب
فرهنگ گویش مازندرانی