- استفحال
- گشتن جویی گشتن خواهی (گشن فحل نرینه ای که آماده برای جهیدن بر مادینه است)، خرمانرینگی جهیدن بر مادینه دو پایه است و نرینه و مادینه دارد
معنی استفحال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پویشخواهی (پویه فعل نخستین دستور) (از باب های ده گانه ثلاثی مزید در صرف زبان عربی که هر چه در این باب ساخته شود امر بر خواستن و جستن می دهد) طلب فعل کردن، نام یکی از بابهای ده گانه ثلاثی مزید در صرف زبان عربی که با افزودن در آغاز فعل مجرد ساخته میشود و معنی آن در خواست چیزی کردن و خواستار آن چیز گردیدن است چنانکه استخراج بمعنی بیرون آوردن خواستن است
فزو نخواهی فزایستگی، نیکخواهی
درنگی خواستن
فراروی جا به جایی
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
طلب فعل کردن، نام یکی از باب های ده گانه ثلاثی مزید در صرف زبان عربی که با افزودن «است.» در آغاز فعل مجرد ساخته می شود و معنی آن درخواست چیزی کردن و خواستار آن چیز گردیدن است. چنان که استخراج به معنی بیرون آوردن است
در صرف عربی، یکی از باب های ده گانۀ مصادر ثلاثی مزید که مفهوم درخواست کاری یا چیزی را می رساند
ژکوریدن (ژکور بخیل لغت فرس)
پیشواز مرگ رفتن مرگ آمادگی
به پیشواز کسی رفتن
پرسیدن چیزی جهت آگاه شدن
رستگاری خواستن، رستگاری یافتن
زشت دانی، رسوادانی
بیرون کشیدن
واپرسی پرس و جو چروش همپرسی وا پرسیدن بیان کردن خواستن طلب تفسیر کردن، پرسیدن، پرسش اقتراح، جستجو تفحص، جمع استفسارات
تباهیگری، تباهاندن، تباهیدن
قی کردن
تک نشینی جدا نشینی، یکه گزینی، تک کاری به تنهایی کارکردن تنها شدن بچیزی تنها رفتن پی کاری، تنها کردن کاری را، تنهایی خواستن خواستار تنهایی بودن، کسی را از میان گروه به تنهایی بر گزیدن
خودنمایی خود فروشی، گرانخواهی، سفالینگی
گشاده خواهی (پانزدهم ماه رجب تازی را روز استفتاح گویند و برآنند که در آن روز درهای آسمان به روی خدایخانه گشوده است)، کیش پرسی پاسخ جویی برای پرسه های دینی ، آغازیدن، پیروزی خواستن نصرت خواستن فیروزی جستن، گشادگی خواستن فتوح خواستن گشایش طلبیدن، یار خواستن یاری خواستن، آغازیدن ابتدا کردن، خواستار رفع دشواری از کاری شدن خواستن حل مشکلی که در قرآن باشد، یا روز استفتاح روز پانزدهم ماه رجب که میگویند در آن روز درهای آسمان یا درهای کعبه باز است
فتوی خواستن، وچر خواهی وچر جویی (وچر فتوی) طلب فتوی کردن، فتوی خواستن فتوی پرسیدن در باب مسایل فقهی و شرعی از کسی رای و فتوی خواستن
شاماخ پروری (شاماخ غلات) طلب غله کردن غله گرفتن غله برداشتن، طلب غله کردن
از ریشه کندن برکندن، برکنده گشتن برکندگی، درماندگی بیچارگی، بی چیزشدن بی چیزی
بر کشیدن شمشیروجزآن
لغزیدن، لغزیدن خواستن
پیشرو گله شدن دنبال هم رفتن گوسپندان
فروهشتن گیسو، خوگرشدن، گستاخ شدن، گستاخی
ناکس یافتن فرومایه یافتن زبون بینی
مهربانی کردن
عمل کردن
انگبین خواستن انگبین گرفتن
شتابی خواستن، شتابیدن، پیشی گرفتن، به شتاب وا داشتن، پیشی گرفتن کاری را بشتاب خواستن بشتاب واداشتن بر انگیختن بعجله، شتاب کردن شتافتن، شتابزدگی
به زیر نگریستن چشم پایین انداختن
گمراه خواستن گمراهاندن سایه جویی، خواهش
شوخی خواستن خنده جویی