طلب بازپس چیزی کردن. داده را واپس خواستن. (غیاث). رد کردن خواستن. وادادن خواستن. (زوزنی). پس گرفتن: ابداً یستردﱡ ما وهب الدهر. - استرداد کردن، رد کردن خواستن. داده را واپس خواستن. ، نگاهبانی کردن. (منتهی الارب) ، استماع و گوش دادن طلبیدن، بشبانی گرفتن. - امثال: من استرعی الذئب فقد ظلم
طلب بازپس چیزی کردن. داده را واپس خواستن. (غیاث). رد کردن خواستن. وادادن خواستن. (زوزنی). پس گرفتن: ابداً یَسْتَرِدﱡ ما وهب الدهر. - استرداد کردن، رد کردن خواستن. داده را واپس خواستن. ، نگاهبانی کردن. (منتهی الارب) ، استماع و گوش دادن طلبیدن، بشبانی گرفتن. - امثال: من استرعی الذئب فقد ظلم