تباه و فاسد شدن چیزی بعد صلاح آن. یقال: استشرط المال، ای فسد بعد صلاح. (منتهی الارب) ، برگزیدن، دوست خالص گزیده شمردن. (منتهی الارب) ، استصفاء مال، کل ّ مال کسی را گرفتن. (منتهی الارب). گرفتن همه مال او را. تمام مال ستاندن. همه مال فاستدن. (تاج المصادر بیهقی) ، صافی کردن: قاآن، منگوقاآن و باتو و پادشاه زادگان دیگر را به استصفاء حدود ولایات... (جهانگشای جوینی)
تباه و فاسد شدن چیزی بعد صلاح آن. یقال: استشرط المال، ای فسد بعد صلاح. (منتهی الارب) ، برگزیدن، دوست خالص گزیده شمردن. (منتهی الارب) ، استصفاء مال، کل ّ مال کسی را گرفتن. (منتهی الارب). گرفتن همه مال او را. تمام مال ستاندن. همه مال فاستدن. (تاج المصادر بیهقی) ، صافی کردن: قاآن، منگوقاآن و باتو و پادشاه زادگان دیگر را به استصفاء حدود ولایات... (جهانگشای جوینی)
استیراط در امر، درآویختن به کاری دشوار که راه رهائی نتوان یافتن. (از منتهی الارب) ، اندرز کردن، این کلمه معنی دیگری دارد غیر آنکه در لغت نامه هاست. و فی الحدیث: استوصوا بالنساء خیراً فانهن عوان عندکم. و در نامه ای که ابویعقوب یوسف بن یحیی المصری البویطی از زندان به ربیع نویسد آمده است: فاذا قرأت کتابی هذا فاحسن الخلق مع اهل حلقتک و استوص بالغرباء خاصه خیراً. (ابن خلکان ج 2 ص 518 س 4)
استیراط در امر، درآویختن به کاری دشوار که راه رهائی نتوان یافتن. (از منتهی الارب) ، اندرز کردن، این کلمه معنی دیگری دارد غیر آنکه در لغت نامه هاست. و فی الحدیث: استوصوا بالنساء خیراً فانهن عوان عندکم. و در نامه ای که ابویعقوب یوسف بن یحیی المصری البویطی از زندان به ربیع نویسد آمده است: فاذا قرأت کتابی هذا فاحسن الخلق مع اهل حلقتک و استوص بالغرباء خاصه خیراً. (ابن خلکان ج 2 ص 518 س 4)