- استجرا
- وکیل گرفتن، دلیری کردن
معنی استجرا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به درورسیدن درو هنگامی
ریشناکی (ریش جراحت)، آک ناکی (آک عیب)، تباه گشتن
پژوهیدن، کنجکاوی، بازکاوی فراهم آوری روشی است در کروی (منطق) که پاره به هماد (کل) پی می برند جستجو کردن، کنجکاوی کردن، جستجو کنجکاوی، از جزئی بکلی پی بردن مقابل قیاس یا استقرا تام. تتبع تام استقراری کامل. یا استقرا ناقص. تتبع ناقص استقراری ناتمام، جستجو کردن، کنجکاوی کردن، جستجو کنجکاوی، از جزئی بکلی پی بردن مقابل قیاس یا استقرا تام. تتبع تام استقراری کامل. یا استقرا ناقص. تتبع ناقص استقراری ناتمام
روشن ساختن نمایانی
طلب برائت کردن برائت ذمه خواستن پاکی خواستن
تفحص، جستجو، تحقیق و کنجکاوی، در علم منطق جزئیات را بررسی کردن و یک حکم کلی استخراج کردن، از جزء به کل رسیدن
تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن، بازداشتن حیوان حلال گوشت از خوردن چیزهای نجس، برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت، طلب برائت کردن، خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض
یاخته ساختن (یاخته حجره)، زمینخواری، پناهیدن
چادر پشه بند پرده
راه انداختن، شروع
گوالیدن دراز شدن گیاهان
دزدیدن
فرو خوردن فرو دادن
از دانه های خوردنی مرجمک هم آوای مردمک دانژه
گشتن خواه شدن (گشتن نرینه بارور کننده) آن مه که زپیدایی در چشم نم آید جان از مزه عشقش بی گشن همی زاید (مولانا جلال الدین)، بست خواستن گناهکاران و دادگریزان به گور یا آرامگاه پیشوا یا پیشوا زاده ای می گریختند و در آن جابست می نشستند و دست دیوانیان از آنان کوتاه می شد بست نشینی
پر بار شدن کشت پر بار خواستن کشت، افزونی خون
پگه خوانی خواندن خروس در پگاه (سحر)
نادان شمردن نادان گرفتن کانادانی نادان شمردن، سبک داشتن
پاسخ خواهی باز پرسی
دیوانه گری، شاد خواهی
فراهم آمدن
گردهمایی سپاه، گردهمایی مردم
به سوی خود کشیدن، دسترسی خواستن، بازداشت خواستن طلب کشیده شدن چیزی کردن، جلب کردن کشاندن بسوی خود کشیدن
نو گراییدن، نو پوشیدن
دهش خواهی در یوزگی نیاز خواهی
توانگری پس از تنگدستی
پناه بردن وبه معنی اجاره کردن (در اجاره املاک) زینهار خواستن
پسندیدگی، پسندیده داشتن، روا دانستن، دل به دست آوردن
جدا کردن بیرون آوردن خارج کردن، بیرون کردن چیزی از حکم ماقبل با ذکر ادواتی مانند: مگر سوای الا بجز: همه آمدند بجز جمشید، کلمه (ان شا الله) بر زبان راندن ان شا الله گفتن: ترک استثنا مرادم قسوتی است نی همین گفتن که گفتن حالتی است ای بسا ناورده استثنا بگفت جان او با جان ایشان بود جفت. (مثنوی مولوی)، جدایی خروج، جمع استثناآت
پنهانی
پنهان کردن چیزی
زاری خواهی گریه خواهی مویه خواهی