استثمار بهره بردن ناعادلانه از حاصل کار دیگران، بهره کشی، در علوم سیاسی استفادۀ ناعادلانۀ کشورهای قوی از منابع اقتصادی کشورهای ضعیف، بهره گرفتن از چیزی ادامه... بهره بردن ناعادلانه از حاصل کار دیگران، بهره کشی، در علوم سیاسی استفادۀ ناعادلانۀ کشورهای قوی از منابع اقتصادی کشورهای ضعیف، بهره گرفتن از چیزی تصویر استثمار فرهنگ فارسی عمید
استثمار (گَ دَ / دِ خوَرْ / خُرْ) میوه خواستن، مقیم گردیدن لشکر به دارالحرب. (منتهی الارب) ، گرد آمدن قومی بر کار. (منتهی الارب) ، سخت شدن گل چون سنگ. (تاج المصادر بیهقی) ادامه... میوه خواستن، مقیم گردیدن لشکر به دارالحرب. (منتهی الارب) ، گرد آمدن قومی بر کار. (منتهی الارب) ، سخت شدن گِل چون سنگ. (تاج المصادر بیهقی) لغت نامه دهخدا
استثمار نتیجه ثمر کسی را خواستن نتیجه ادامه... نتیجه ثمر کسی را خواستن نتیجه تصویر استثمار فرهنگ لغت هوشیار
استثمار ((اِ تِ)) بهره برداری کردن از دسترنج دیگری ادامه... بهره برداری کردن از دسترنج دیگری تصویر استثمار فرهنگ فارسی معین
استثمار بهره جویی، بهره کشی، بهره گیری، سلطه جویی، سلطه گری ادامه... بهره جویی، بهره کشی، بهره گیری، سلطه جویی، سلطه گری فرهنگ واژه مترادف متضاد
استثماراِستِثمار การแสวงหาผลประโยชน์ ادامه... การแสวงหาผลประโยชน์ تصویر استثمار دیکشنری فارسی به تایلندی