جدول جو
جدول جو

معنی استاخی - جستجوی لغت در جدول جو

استاخی
گستاخی، بی پروایی، جسارت، بی شرمی، وقاحت
تصویری از استاخی
تصویر استاخی
فرهنگ فارسی عمید
استاخی
(اُ)
گستاخی. دلیری. جرأت. جسارت. بی پروائی. تهور. شوخی. سؤادب. تجاوز از حدّ: مشتی اوباش درهم شده بودند و ترتیبی نبود و هر کس که میخواست استاخی میکرد و با طغرل سخن میگفت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 565).
بدین زمان بکش استاخی مرا و بدان
مرا سخای تو کرده ست بیش ازین گستاخ.
سوزنی (از صحاح الفرس).
کردم استاخیی که بود مرا
دیو بازیچه ای نمود مرا.
نظامی (هفت پیکر).
بطرف آن درویش که با درویشان ایشان استاخی کرده بود نظر کردند... حالش دیگر شد و در لحظه چون مشک پر باد شد. (انیس الطالبین بخاری نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). باختیار طلب بلا دشوار است. استاخی نباید کرد. (انیس الطالبین). دانستم بارگاه محمدی است استاخی نکردم و آنچه شیخ ابویزید کرده بود، نکردم. (انیس الطالبین). من خردسال بودم در حضرت ایشان استاخی کردم سؤال کردم که در آن راه طعام خوردید فرمودند بلی. (انیس الطالبین). و از اوکلمه ای صادر شد که بنسبت حضرت ایشان استاخی بود. (انیس الطالبین). با دوستان حق ّ استاخی نباید کرد. (انیس الطالبین). چون من بعنایت الهی در سیر به این مقام رسیدم استاخی نکردم سر نیاز و تعظیم بر آستانۀ عزّت او نهادم. (انیس الطالبین).
لغت نامه دهخدا
استاخی
دلیری جرات جسارت بی پروایی تهور، شوخی بی ادبی، لجاجت، محرمی یگانگی خودمانی شدگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
بی پروایی، جسارت، بی شرمی، وقاحت
گستاخی کردن: بی پروایی کردن، جسارت کردن، پررویی کردن
فرهنگ فارسی عمید
بمعنی سنبل گندم، یکی از مسیحیان رومی و رفیق پولس حواری. (رسالۀ رومیان 16: 9) (قاموس کتاب مقدس) ، استادعلم در اصطلاح امروز نام قسمتی از منسوج است که خیاطان فاضل آرند یا بسرقت برند. (امثال و حکم دهخدا). و رجوع به دم قیچی شود
لغت نامه دهخدا
جسارت بی پروایی: هر چه آید برتو از ظلمات و غم آن زبی باکی و گستاخی است هم. (مثنوی)، وقاحت پررویی
فرهنگ لغت هوشیار
معلمی آموزگاری استاد بودن، بالاترین مقام آموزشی دانشگاه پایین تر از آن دانشیاری است، حذاقت مهارت ماهری نیک دانی، زیرکی حیله تدبیر چاره مکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستاخی
تصویر بستاخی
گستاخی، بی پروائی، جسارت، دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استادی
تصویر استادی
((اُ))
مهارت، زیرکی، تدبیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
دلیری، بی پروایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
جرات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استادی
تصویر استادی
اجتهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استادی
تصویر استادی
Mastery, Professorial, Workmanship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
Impudence, Insolence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استادی
تصویر استادی
maîtrise, professoral, savoir-faire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
présomption, impudence, insolence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استادی
تصویر استادی
maestria, professorale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
धृष्टता , उद्दंडता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
verwaandheid, onbeschaamdheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استادی
تصویر استادی
meesterlijkheid, professorieel, vakmanschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
presunzione, impudenza, insolenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استادی
تصویر استادی
maestría, profesoral
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
presunción, insolencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
Anmaßung, Unverschämtheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استادی
تصویر استادی
maestria, professorial, habilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استادی
تصویر استادی
精通 , 教授的 , 工艺
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
самовпевненість , нахабність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استادی
تصویر استادی
mistrzostwo, profesorski, kunszt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
самонадеянность , наглость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استادی
تصویر استادی
майстерність , професорський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
zarozumiałość, bezczelność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استادی
تصویر استادی
Meisterschaft, professoral, Handwerkskunst
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استادی
تصویر استادی
мастерство , профессорский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گستاخی
تصویر گستاخی
presunção, insolência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استادی
تصویر استادی
ความชำนาญ , อาจารย์ , ฝีมือ
دیکشنری فارسی به تایلندی