قصبۀ کوچکی در سنجاق بایبورد از ولایت ارضروم (ارزنهالروم) در 60 هزارگزی شمال غربی ارضروم و 87 هزارگزی شمال شرقی بایبورد درساحل راست چوروق صو. قریب 1000 تن سکنه دارد. در زمانهای قدیم شهری بزرگ و مشهور بوده. مورخین رومی آنراهیسیراتیس و جغرافیون عرب بلفظ اسبیرین نامیده اند. قضای اسیر یکی از قضاهای چهارگانه ای است که سنجاق بایبورد را تشکیل میدهند و آن قسمتی از وادی چوروق صو را شامل است. این قطعه بغیر از مرکز دارای 134 قریه میباشد. عده خانه های آن به 5281 باب و نفوسش به 32017 تن بالغ میشود. 116 جامع و مسجد و 40 مدرسه و 119 مکتب صبیان و 19 کلیسا و صومعه و 636 دکان و 2 کاروانسرا و 178 آسیا دارد. محصولات ارضیه آن عبارت است ازحبوبات متنوعه و انواع میوه و عمده صنایع محلیۀ آن گلیم بافی و قالیچه بافی است. (قاموس الاعلام ترکی)
قصبۀ کوچکی در سنجاق بایبورد از ولایت ارضروم (ارزنهالروم) در 60 هزارگزی شمال غربی ارضروم و 87 هزارگزی شمال شرقی بایبورد درساحل راست چوروق صو. قریب 1000 تن سکنه دارد. در زمانهای قدیم شهری بزرگ و مشهور بوده. مورخین رومی آنراهیسیراتیس و جغرافیون عرب بلفظ اسبیرین نامیده اند. قضای اسیر یکی از قضاهای چهارگانه ای است که سنجاق بایبورد را تشکیل میدهند و آن قسمتی از وادی چوروق صو را شامل است. این قطعه بغیر از مرکز دارای 134 قریه میباشد. عده خانه های آن به 5281 باب و نفوسش به 32017 تن بالغ میشود. 116 جامع و مسجد و 40 مدرسه و 119 مکتب صبیان و 19 کلیسا و صومعه و 636 دکان و 2 کاروانسرا و 178 آسیا دارد. محصولات ارضیه آن عبارت است ازحبوبات متنوعه و انواع میوه و عمده صنایع محلیۀ آن گلیم بافی و قالیچه بافی است. (قاموس الاعلام ترکی)
رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد گردآلود، خاکی رنگ، تیره رنگ گرگ به جهت رنگ تیرۀ آن، پستانداری وحشی و گوشت خوار شبیه سگ اما از آن قوی تر و درنده تر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله می کند، سمسم، ذئب، سرحان، ذیب
رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد گردآلود، خاکی رنگ، تیره رنگ گُرگ به جهت رنگ تیرۀ آن، پستانداری وحشی و گوشت خوار شبیه سگ اما از آن قوی تر و درنده تر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله می کند، سَمسَم، ذِئب، سِرحان، ذیب
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تَشی، سیخول، زُکاسه، سُکاسه، رُکاشه، اُسگُر، سَنگُر، سُگُر، پَهمَزَک، پیهَن، بیهَن، روباه تُرکی، کاسجوک، جَبروز، قُنفُذ
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تَشی، سیخول، زُکاسه، سُکاسه، رُکاشه، اُسغُر، سَنگُر، سُگُر، پَهمَزَک، پیهَن، بیهَن، روباه تُرکی، کاسجوک، جَبروز، قُنفُذ
سپر، آنچه از فلز به شکل میله، نوار یا تخته درست می کنند و برای مقاومت یا محافظت در جلو چیز دیگر قرار می دهند مثلاً سپر ماشین آلتی صفحه ای از جنس چرم یا فلز که در جنگ ها برای جلوگیری از ضربه خوردن به سر و سینه استفاده می شود، مجنّ، ترس
سِپَر، آنچه از فلز به شکل میله، نوار یا تخته درست می کنند و برای مقاومت یا محافظت در جلو چیز دیگر قرار می دهند مثلاً سپر ماشین آلتی صفحه ای از جنس چرم یا فلز که در جنگ ها برای جلوگیری از ضربه خوردن به سر و سینه استفاده می شود، مِجَنّ، تُرس
ناحیه ای در اقصی بلاد شاش (چاچ) در ماوراءالنهر. یاقوت گوید: و ازین بلاد نفط و فیروزه و آهن و روی و زر و سرب استخراج شود و آنجا کوهی است دارای سنگ سیاه که مانند زغال محترق شود که یکبار و دوبار ازآن را بدرهمی فروشند و چون این سنگ را بسوزند، سپیدی خاکستر آن شدت گیرد و آن را برای سفید کردن جامه بکار برند و آنرا در بلاد دیگر نشناسند. (معجم البلدان از اصطخری). مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ظاهراً اسبره محرف سبیر است و سنگهای سیاه مذکور هم زغال سنگ باشد. حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: در عجایب المخلوقات آمده که بکوه اسبره به ولایت فرغانه سنگی است چون انگشت می سوزد و آنرا بدل فحم بکار برند و رمادش بدل صابون باشد. (نزهه القلوب ج 3 صص 286- 287) ، یازیدن شیر وقت برجستن، تمام بالا شدن دختر. (منتهی الارب). تمام بالا شدن جوان. (زوزنی) ، متکبر شدن. (زوزنی)
ناحیه ای در اقصی بلاد شاش (چاچ) در ماوراءالنهر. یاقوت گوید: و ازین بلاد نفط و فیروزه و آهن و روی و زر و سرب استخراج شود و آنجا کوهی است دارای سنگ سیاه که مانند زغال محترق شود که یکبار و دوبار ازآن را بدرهمی فروشند و چون این سنگ را بسوزند، سپیدی خاکستر آن شدت گیرد و آن را برای سفید کردن جامه بکار برند و آنرا در بلاد دیگر نشناسند. (معجم البلدان از اصطخری). مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ظاهراً اسبره محرف سبیر است و سنگهای سیاه مذکور هم زغال سنگ باشد. حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: در عجایب المخلوقات آمده که بکوه اسبره به ولایت فرغانه سنگی است چون انگشت می سوزد و آنرا بدل فحم بکار برند و رمادش بدل صابون باشد. (نزهه القلوب ج 3 صص 286- 287) ، یازیدن شیر وقت برجستن، تمام بالا شدن دختر. (منتهی الارب). تمام بالا شدن جوان. (زوزنی) ، متکبر شدن. (زوزنی)
تخمک هاگ خرد دانه در بارآوری گیاهان بی گل سپر تر مجن، دیوار میان دو مجردی از بیرون سو بدنه دیوار درسته از آجر و غیر آن که زیر طره باشد بر قسمت بیرونی ساختمان
تخمک هاگ خرد دانه در بارآوری گیاهان بی گل سپر تر مجن، دیوار میان دو مجردی از بیرون سو بدنه دیوار درسته از آجر و غیر آن که زیر طره باشد بر قسمت بیرونی ساختمان