جدول جو
جدول جو

معنی اسائه - جستجوی لغت در جدول جو

اسائه
بدی کردن با کسی، بدی
تصویری از اسائه
تصویر اسائه
فرهنگ فارسی عمید
اسائه(گِ کَ / کِ)
اساءه. اسائت. رجوع به اساءه شود.
- اسائۀ ادب، بی ادبی.
- اسائۀ ظن، بدگمانی
لغت نامه دهخدا
اسائه
بدی کردن با کسی، بد کردن کاری را، بدی مقابل احسان نیکی. یا اسائه ادب. بی ادبی کردن هتک هرمت کردن بی ادبی. توضیح در رسم الخط عربی (اساء ه) نویسند و در فارسی (اسائت) و (اسائه) معمول گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
اسائه((اِ ئِ))
بدی کردن، بدی کردن به کسی
اسائهء ادب: بی ادبی کردن، هتک حرمت کردن
تصویری از اسائه
تصویر اسائه
فرهنگ فارسی معین
اسائه
شکستن
تصویری از اسائه
تصویر اسائه
فرهنگ واژه فارسی سره
اسائه
ایستاده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسامه
تصویر اسامه
(پسرانه)
شیر، اسد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اضائه
تصویر اضائه
روشن شدن، روشن کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
نشان دادن، نمایاندن، بیان کردن، گفتن مثلاً ارائۀ دلیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اساسه
تصویر اساسه
پارسی است و آرش آن نگریستن به گوشه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقائه
تصویر اقائه
هراشاندن (هراش قی استفراغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساده
تصویر اساده
بالش بالین
فرهنگ لغت هوشیار
پروندش بردگی گرفتاری این واژه در تازی تنها برابراست با: راندن فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضائه
تصویر اضائه
روشن شدن، روشنائی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساعه
تصویر اساعه
تباهاندن، رها گذاشتن ستوررا، پاسی گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسافه
تصویر اسافه
شوره زار زمین شوره
فرهنگ لغت هوشیار
نرمی و همواری، کشیدگی گونه روان شدن تندابه (تندابه سیل) روان شدن گدازه
فرهنگ لغت هوشیار
تباهاندن گمان بد بردن بد کردن بدی بدی کردن با کسی، بد کردن کاری را، بدی مقابل احسان نیکی. یا اسائه ادب. بی ادبی کردن هتک هرمت کردن بی ادبی. توضیح در رسم الخط عربی (اساء ه) نویسند و در فارسی (اسائت) و (اسائه) معمول گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساغه
تصویر اساغه
به فرجام رساندن، مولش خواستن، گوارش آسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسائت
تصویر اسائت
((اِ ئِ))
بدی کردن، بدی کردن به کسی، اسائه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضائه
تصویر اضائه
((اِ ئِ))
روشن کردن، روشن شدن، روشنایی، اضائت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
((اِ ئِ))
نمودن، نشان دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
پدیدار کردن، نمایاندن، پیشکش، پیش آوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
Presentation, Rendition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
présentation, rendition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
презентация , выдача
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
Präsentation, Darbietung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
презентація , надання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
prezentacja, wersja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
演示 , 表现
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
apresentação, rendição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
presentazione, rendizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
presentación, rendición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ارائه
تصویر ارائه
presentatie, vertolking
دیکشنری فارسی به هلندی