کرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گلغر، پت، تبت، تبد، بزشم، بزوشم، تفتیک
کُرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گُلغَر، پَت، تِبِت، تِبِد، بُزَشم، بُزوَشم، تَفتیک
زئوس از خدایان یونانیان قدیم سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، قاضی چرخ، قاضی فلک، زاووش، اورمزد، هرمز، زوش، برجیس، ژوپیتر، سعد اکبر، سعد السّعود، زواش برای مثال فلک سادس ست زاوش را / که دهنده ست دانش و هش را (سنائی۱ - ۶۹۹)
زئوس از خدایان یونانیان قدیم سَیّارِۀ مُشتَری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، قاضیِ چَرخ، قاضیِ فَلَک، زاووش، اورمَزد، هُرمُز، زَوَش، بِرجیس، ژوپیتِر، سَعدِ اَکبَر، سَعدُ السُّعود، زَواش برای مِثال فلک سادس ست زاوش را / که دهنده ست دانش و هش را (سنائی۱ - ۶۹۹)
به واو غیرملفوظ لغت ترکی است، بمعنی طعامی که از پیش امیران بنوکران دهند، و طعام پس مانده. (از غیاث اللغات) (آنندراج). ماحضر سفرۀ سلطنتی. (ناظم الاطباء).
به واو غیرملفوظ لغت ترکی است، بمعنی طعامی که از پیش امیران بنوکران دهند، و طعام پس مانده. (از غیاث اللغات) (آنندراج). ماحضر سفرۀ سلطنتی. (ناظم الاطباء).
نام کوکب مشتری است. (برهان قاطع). نام ستارۀ مشتری است که لفظ دیگرش برجیس است. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). آقای پورداود آرد: کلمه زاوش یا زواش که در همه فرهنگها ضبط است و شعرای قدیم بمعنی مشتری استعمال کرده اند بنظر میرسد که مانند کلمات درهم و دینار و الماس و دیهیم و غیره اصلاً یونانی و از زوس Zeus (خدای بزرگ) مشتق باشد. (یشتها ج 1 ص 23 از حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع) : فلک سادس است زاوش را که دهنده است دانش و هش را. سنائی
نام کوکب مشتری است. (برهان قاطع). نام ستارۀ مشتری است که لفظ دیگرش برجیس است. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). آقای پورداود آرد: کلمه زاوش یا زواش که در همه فرهنگها ضبط است و شعرای قدیم بمعنی مشتری استعمال کرده اند بنظر میرسد که مانند کلمات درهم و دینار و الماس و دیهیم و غیره اصلاً یونانی و از زوس Zeus (خدای بزرگ) مشتق باشد. (یشتها ج 1 ص 23 از حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع) : فلک سادس است زاوش را که دهنده است دانش و هش را. سنائی
خلیجی در بحرالروم: از آن (دریای روم) خلیجی بناحیت شمال کشاند نزدیک رومیه، طول آن پانصدمیل و آنرا ازرش میخوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 473). ابن رسته کلمه را ((اذریس)) (ص 85) و ابن خردادبه ((ادریس)) (ص 231) آورده اند. (مجمل التواریخ ص 473 ح 7)
خلیجی در بحرالروم: از آن (دریای روم) خلیجی بناحیت شمال کشاند نزدیک رومیه، طول آن پانصدمیل و آنرا ازرش میخوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 473). ابن رسته کلمه را ((اذریس)) (ص 85) و ابن خردادبه ((ادریس)) (ص 231) آورده اند. (مجمل التواریخ ص 473 ح 7)
ازو. از وی، چنانکه گویند ازیش بستان، یعنی ازو بگیر و از وی بستان. (برهان). ازش. رجوع به ازش شود. حسین خلف این کلمه را با این معنی آورده است، شاید در بعض لهجه ها بوده است لکن من نشنیده ام
ازو. از وی، چنانکه گویند ازیش بستان، یعنی ازو بگیر و از وی بستان. (برهان). ازش. رجوع به ازش شود. حسین خلف این کلمه را با این معنی آورده است، شاید در بعض لهجه ها بوده است لکن من نشنیده ام
پشم موی و پشم بز را گویند. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) ، رفتار کردن. (یادداشت بخط دهخدا) : با خلق راه دیگر هزمان میاز تو یکسان بزی اگر نه ز اصحاب بابکی. اسدی
پشم موی و پشم بز را گویند. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) ، رفتار کردن. (یادداشت بخط دهخدا) : با خلق راه دیگر هزمان میاز تو یکسان بزی اگر نه ز اصحاب بابکی. اسدی