ازخودراضی (اَ خوَدْ / خُدْ) خودخواه. خودپسند. معجب. بانخوت. صاحب عجب ادامه... خودخواه. خودپسند. معجب. بانخوت. صاحب عُجب لغت نامه دهخدا
ازخودراضی پرافاده، خودپسند، خودخواه، متکبر، معجب، مغرور، نخوت دار ادامه... پرافاده، خودپسند، خودخواه، متکبر، معجب، مغرور، نخوت دار فرهنگ واژه مترادف متضاد