جدول جو
جدول جو

معنی اریسکا - جستجوی لغت در جدول جو

اریسکا(اِ)
جزیره ای کوچک از جزائر هبریده در شمال سرزمین اکوس. طول آن سه هزار گز و از طرف جنوب بسوی شمال امتداد مییابد، سکنۀ آن بالغ بر430 تن است. (قاموس الاعلام ترکی در مادۀ اریسقه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اریکا
تصویر اریکا
(دخترانه)
نام روستایی در استان مازندران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رایکا
تصویر رایکا
(پسرانه)
محبوب، معشوق، مطلوب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لاریسا
تصویر لاریسا
(دخترانه)
نام شهری در کنار دجله
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارسیما
تصویر ارسیما
(پسرانه)
نماینده داریوش سوم پادشاه هخامنشی برای گفتگو با اسکندر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بریسکه
تصویر بریسکه
(پسرانه)
نگارش کردی: بریسکه، بروسکه، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ تِ)
آریسته. در اساطیر یونانی پسر افولون و مادر او پری مسماه به سیرن بود. وی تربیت زنبورعسل را بمردم آموخت وطبق اساطیر یونانی او بلااراده موجب مرگ اریدیس زوجه ارفاؤس گردید و پریان که هواخوه اریدیس بودند بانتقام وی همه زنبورهای اریسته را هلاک کردند. اریسته نزد رب النوع پرته شد. پرته بدو اندرز داد که چهار گاو نر و چهار گوساله قربانی کند تا ارواح خشمگین را آرام سازد و چون قربانی بعمل آمد. از میان امعاء قربانیها گروهی زنبور پدید آمد این داستان را ویرژیل موضوع یکی از دلکش ترین منظومه های خود قرار داده است
لغت نامه دهخدا
محلی به کنار دجله و آنجا شهری بوده است بزرگ از آن دولت ماد، کزنفون راجع به عقب نشینی ده هزار نفری یونانیها پس از جنگ کوناکسا گوید یونانیها بقیۀ روز را حرکت کرده بی اینکه آزاری از طرف دشمن بینند به محلی در کنار دجله رسیدند موسوم به لاریسا، این محل سابقاً شهری بود بزرگ و مادیها مالک آن بودند ... و وقتی سکنۀ شهر نیز از مادیها بودند، قطر دیوار آن 25 پا و ارتفاعش صد پا و محیطش دو فرسنگ است، این دیوار از خشت ساخته شده ولی پایه اش ببلندی بیست پا از سنگ تراشیده است، پارسیها وقتی که دولت ماد را منقرض کردند، شاه پارس این شهر را محاصره کرد ولی نتوانست بگیرد بعد ابری آفتاب را پوشید و محصورین از ترس تسلیم گشتند، (ایران باستان ج 1 ص 265 و ج 2 ص 1064)
نام شهری از یونان (تسالی) دارای 275000 تن سکنه، کرسی ناحیه ای بهمین نام، صلیبیون فرانک آن را در سال 1205 م مسخّر کردند
لغت نامه دهخدا
(کِ)
یوهان یاکوب. از خاورشناسان نامدار آلمان است. وی بسال 1716 میلادی در قصبۀ زوربیک از ناحیۀ ساکسه بدنیا آمد و در دانشگاه لایپزیک استاد کرسی فلسفه و زبان عربی گردید. بچاپ و نشر چندین کتاب عربی ازجمله مقامات حریری، تاریخ ابوالفداء و معلقات سبع همت گماشت و تاریخ ابوالفداء را بزبان لاتینی برگرداند. رایسکه تاریخ کاملی درباره تازیان نوشت و نیز از آثار قدیم یونان و لاتین کتابهای چندی ترجمه و نشر کرد. چون زن وی نیز بزبان و ادبیات یونان قدیم و لاتین آشنایی کامل داشت در کار ترجمه و نشر شوهر خود یاری و همکاری ارزنده کرد، و پس از مرگ وی برخی از آثار او را که ناتمام مانده بود به اتمام رساند. رایسکه بسال 1774 میلادی درگذشت. (از وبستر) (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به دائره المعارف بریتانیکا و تاریخ کرد ص 92 شود
لغت نامه دهخدا
رجوع به ایرسا شود، در پناه آوردن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، استوار کردن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد)، بردن، (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج)، پشتواره گردانیدن جهت کسی، گران نمودن پشتواره را، نهفتن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کلمه کارائیبی، خله و پارو که یک یا دو سر دارد و بومیان امریکائی با آن قایقهای خود را بی آنکه پارو را بقایق تکیه دهند بحرکت آرند. خله و پارو که به ناو متکی نباشد
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
نوعی جامه است:
و ارمک سزای حقی و سقرلاط
از ابریسک و کمخای خطائی.
نظام قاری.
دامن ابریسکی ّ شیرکی
هست چون این لاجوردی دایره.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اریس
لغت نامه دهخدا
(اِرْ ری)
جمع واژۀ ارّیس
لغت نامه دهخدا
(اِ سُ)
ژان. مهندس سوئدی، مولد لانگ بان شیتان (1803- 1889 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(اَ تُ)
یکی از دو پادشاه اسپارت بزمان کوروش بزرگ. (ایران باستان ص 290)
لغت نامه دهخدا
بیونانی عنقود است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
زوجه اکیلای یهودی متقی معروف بود و همواره زوج خود را در امور خیر و ضیافاتی که با سدنۀ کلیسا در خانه خود مینمود کمک میکرد. (قاموس مقدس)
لغت نامه دهخدا
ایرسا. رجوع به ایرسا شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
موضعی در مقاطعه ای بهمین نام در ولایت موکیفا از بلاد پرو موقع آن بین 18 درجه و 26 دقیقه ویک ثانیه عرض جنوبی و 70 درجه و 24 دقیقه طول غربی. واقع در 640 میلی جنوب شرقی لیما و 30 میلی جنوب تکنا. بدانجا زلزله های مهیب حادث شده و از آن جمله زلزلۀ سنه 1285 هجری قمری که ضایعات بسیار وارد آورد و 500 تن کشته شد و 12 میلیون ریال خسارت وارد آمد و پس از آن مدی عظیم در دریا پدید آمد و همه کشتی های بزرگ ایالات متحده آمریکا غرق گشت و هیچیک از ملاحان نجات نیافتند و جزایر مجاوره بزیر آب فرورفت. سکنۀ آن به 4000 تن میرسد. رجوع بضمیمۀ معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
تلفظ عامیانۀ آمریکا و این نوع تلفظ اخیراً بیشتر معمول شده است چنانکه گویندگان رادیو ایران نیز گاهی این تلفظرا بکار می برند. در نوشته های نویسندگان معاصر نیز اغلب این شکل بکار رفته است. و رجوع به آمریکا شود
لغت نامه دهخدا
در تداول عامه، تاریکی و ظلمت
لغت نامه دهخدا
(اِ سیلْ لا)
آلنسو د. رجوع به ارزیا و قاموس الاعلام ترکی شود، ارشام مهاه، دیدن گاو دشتی نخستین علف برآمده را و چریدن گرفتن، ارشام شجر، برگ برآوردن آن. (منتهی الأرب) ، ارشام برق، درخشیدن آن. (منتهی الأرب). پدید آمدن برق. (تاج المصادر بیهقی). اندک درخشیدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاریکا
تصویر تاریکا
تاریکی ظلمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارنیکا
تصویر ارنیکا
فرانسوی زرده بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریسا
تصویر اریسا
زنبق سفید ایرس، سوسن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپیکا
تصویر اپیکا
فرانسوی درخت لادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتکا
تصویر ارتکا
استوانیدن (استوانی اعتماد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریکه
تصویر اریکه
تخت پادشاهی، سریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریحا
تصویر اریحا
عبری کف مریم از گیاهان دست ناهید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریکا
تصویر تاریکا
تاریکی، ظلمت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
ثابت، استوار، پابرجا، مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره
پرنده ی کوچک آبزی که دیواره ی رودها محل زندگی و تولیدنسل
فرهنگ گویش مازندرانی
پناه، مأمن
فرهنگ گویش مازندرانی
ماده گاو دو نیم تا سه ساله که آماده ی جفت گیری باشد و هنوز
فرهنگ گویش مازندرانی