جدول جو
جدول جو

معنی ارگیشتی - جستجوی لغت در جدول جو

ارگیشتی
نام چند تن از پادشاهان وان. در زمان ارگیشتی دووان مورد حملۀ کیمریان قرار گرفت و آن پادشاه با زحمات بسیار ازمملکت خود دفاع کرد. (ایران باستان ص 171 و 172)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انگشتی
تصویر انگشتی
جای انگشت در دستکش، پوشش لاستیکی برای محافظت از انگشت زخم شده، پیشامدگی باریک یا پهنی که به عنوان راهنما یا محافظ در یک مکانیسم به کار می رود، قطعه ای از نوعی خم کن که به تیر بالایی بسته یا از آن باز می شود تا خمکاری شکل های صندوقی را آسان کند، هر قطعۀ انگشت مانند، فرورفتگی های حاشیۀ کتاب های مرجع که بر روی آن ها حروف الفبا برای آسان شدن جستجو نوشته شده است
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
فربهی. گوشتناکی. حداره
لغت نامه دهخدا
(اُ)
زن بره خدای باد شمال در اساطیر یونان. (ایران باستان ص 773)
لغت نامه دهخدا
(اَ گُ)
قسمی طعام زفت که از بلغور و نخود و ماش و لوبیا پزند که توان با انگشت خورد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ گُ)
نام گروهی از جانوران ریز. جانوران انگشتی نازا و بدون دهان و شاخک هستند. و رجوع به جانورشناسی عمومی فاطمی ج 1 ص 206 شود
لغت نامه دهخدا