جدول جو
جدول جو

معنی ارگبد - جستجوی لغت در جدول جو

ارگبد(اَ بَ)
از پهلوی ارگ پت، از پارسی باستان ارگ پات ، ارگبذ. رئیس ارگ. رئیس قصر. کوتوال. دژبان. یکی از مناصب بزرگ عهد ساسانیان. معرب آن ارجبد است. (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمه رشید یاسمی ص 51، 65، 81) (ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2529). ارگ پت. ارگ پات. رجوع به ارجبد و ارگ پات شود
لغت نامه دهخدا
ارگبد
رئیس ارگ رئیس قصر کوتوال دژبان (یکی از شغلها و منصبهای بزرگ در روزگار هخامنشیان و ساسانیان)
فرهنگ لغت هوشیار
ارگبد((اَ بَ))
رییس ارگ، دژبان (یکی از شغل ها و منصب های بزرگ در روزگار هخامنشیان و ساسانیان)
تصویری از ارگبد
تصویر ارگبد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بَ)
نام ماری است خبیث. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
قریه ای است در اردن نزدیک طبریه در سمت راست راه مصر. در آنجاست قبر مادر موسی بن عمران، و چهار قبر دیگر که حدس میزنند از آن اولاد یعقوب باشد. (از مراصد) ، چهارگانه.
- امهات اربع. رجوع به امهات شود.
- تسبیحات اربع. رجوع به تسبیحات شود.
- جنات اربع. رجوع به جنات شود.
- جهات اربع. رجوع به جهات شود.
- دوال اربع. رجوع به دوال شود.
- طبایع اربع. رجوع به طبایع شود.
- علل اربع. رجوع به علل شود.
- فضائل اربع. رجوع به فضائل شود.
- مکنونات اربع. رجوع به مکنونات شود.
- نسب اربع. رجوع به نسب شود.
، چهار زن
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
ابن ربیعه. شاعری است از عرب
ابن شریح. شاعری است از عرب
ابن صابی. شاعری است از عرب
لغت نامه دهخدا
رئیس ارگ رئیس قصر کوتوال دژبان (یکی از شغلها و منصبهای بزرگ در روزگار هخامنشیان و ساسانیان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربد
تصویر اربد
مار زنگوله دار، شیر
فرهنگ لغت هوشیار