جدول جو
جدول جو

معنی ارودوطس - جستجوی لغت در جدول جو

ارودوطس(اِ طُ)
هرودت مورخ یونانی متولد در هالیکارناس و ملقب به ((ابوالمورخین)) (حدود 484- 425 قبل از میلاد) :ذکر جالینوس فی کتابه فی الحقن عن ارودوطس ان طائراً یدعی ایبس هو الذی دل علی علم الحقن و زعم ان هذاالطیر کثیرالاغتذاء لایترک شیئاً من اللحوم الا اکله فیحتبس بطنه لاجتماع الاخلاط الردیئه و کثرتها فیه فاذا اشتد ذلک علیه توجه الی البحر فاخذ بمنقاره من ماء البحر ثم أدخله فی دبره فیخرج بذلک الماء الاخلاط المحتقنه فی بطنه ثم یعود الی طعامه الذی عادته الاغتذاء به. (عیون الانباء ج 1 ص 13). و رجوع به هرودت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ طَ)
الطارنطینی. آرخیتاس. حکیم فیثاغورسی. مولد او در طارنطینی و او دوست افلاطون بود. این حکیم، ریاضی دان و منجم و سائس و فرمانده سپاه بود. اهالی طارنطین هفت بار او را بحکومت خویش برگزیدند و در جنگها مکرر بر دشمنان وطن خود غلبه یافت و آنگاه که در کشتی نشسته بود، کشتی وی در سواحل پوی ّ درهم شکست و او غرق شد. وی اکتشافات بسیار در هندسه دارد. کبوتر پرّان که از قدیم ساختن آنرا بدو نسبت کرده اند، بدون شک قسمی پرندۀ خودکار بوده است. ارخوطس را مؤلفات بسیار است که جز معدودی از آنها در دست نیست و هراس قصیده ای در مدح او ساخته است. قفطی در تاریخ الحکماء (ص 24) ’ارخوطس من اهل طارنطینی’ را در ردیف حکمای معاصر افلاطون یاد کند و ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء (ج 1 ص 42) آرد: ’ و اما کتب فوثاغورس الحکیم التی انفرد یجمعها ارخوطس الفیلسوف الطارنطینی فتکون ثمانین کتابا. ’ و رجوع بقاموس الاعلام ترکی (آرخیتاس) شود
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ)
قفطی در تاریخ الحکماءدر زمرۀ تألیفات ارسطوطالیس آرد: کتابه الملقب بارخوطس سه مقالات. و نیز ابن ابی اصیبعه در تعدید مؤلفات ارسطو گوید: کتاب ارخوطس ثلاث مقالات. رجوع به تاریخ الحکماء چ لیبسک ص 43 و عیون الانباء ج 1 ص 67 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یکی از شهرهای باستانی یونان. (ایران باستان ص 798)
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
او از عبدالرحمن بن عائذ و از او عفیر روایت کند
لغت نامه دهخدا
دارای ایمان و عقیده صحیح، فرقه ای مخصوص از فرق مسیحیت. یا مذهب ارتودوکس
فرهنگ لغت هوشیار
دارای ایمان و عقیده صحیح، فرقه ای مخصوص از فرق مسیحیت. یا مذهب ارتودوکس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتودوکس
تصویر ارتودوکس
((اُ تُ دُ))
دارای ایمان و عقیده صحیح، فرقه ای مخصوص از فرق مسیحیت
فرهنگ فارسی معین