- ارود
- آهسته کار پوشیده کار
معنی ارود - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی فزسودن
آنندراج و عمید آن را پارسی دانسته اند معین آنرا ترکی عربی دانسته یمسو گندک باروت
عروس
سلام
آموزش پژوهش دفترکار
بهتر، نیکوتر، بهترین
ترکی سپاه بسیجیده، لشگرگاه، نام زبان مردم پاکستان و هند مجموع سپاهیان با تمام لوازم که بجانبی گسیل دارند مجموع قشون و لوازم او در سفر، لشکر گاه اردوگاه، محلی که ورزشکاران یا پیشاهنگان برای تمرین یا تفریح گرد آیند، زبان معمولی در پاکستان و بخشی از هندوستان
آواز پانزدهم از هفده آواز اصول
رشید تر، راه راست، یابنده تر، برشد تر
مار زنگوله دار، شیر
پنج انگشت دلاشوبه از گیاهان
فراوانترومطبوعتر
رعد زده برق زده
فرانسوی از خزندگان سوسمار بی پا جانوری از تیره سوسماران از رده خزندگان. این سوسمار چون فاقد اندام حرکتی (دست و پا) است و استوانه یی شکل است ظاهرا بشکل مار میماند و با آن اشتباه میشود در صورتیکه با داشتن پلک چشم از ماران مشخص میشود. جانور بی آزاری است که در اروپا و آسیای غربی و شمال آفریقا فراوان است. رنگ بدنش برنزی است و مانند همه سوسماران در موقع اظطراب (خصوصا موقع گرفتن) دمش را رها میکند. در سوراخها و زیر سنگهازیست میکند و فقط روزها موقع طلوع آفتاب از نه اش خارج میشود سوسمار بی دست و پا
زردالو
کا متاع. روس، روسی از مردم روسیه
گشاده گام: کسی که گشاد گشاد راه میرود گشاد فراخ
لخت و برهنه
سرگردان، تن آسایی
نرم رفتن، نرم راندن، مولش دادن
سیراب کردن ترویه، روان کردن، به روایت شعر داشتن بر روایت شعر داشتن
امرود
خاکستری، چشم درد، نیک باریک خاکسترگون خاکستررنگ خاکستری، صاحب رمد کسی که چشم او درد کند با سرخی و آب ریزی چشم درد گرفته
سیاه، بزرگتر قوم، ماهی سیاه، بزرگ، ضد ابیض زشت تر
خنک، خنک کننده، جامه پرزه دار
تخته، چوب بمعنی صلوات که از خدای تعالی رحمت و از ملائکه استغفار و از انسان ستایش و از حیوانات دیگر تسبیح باشد
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پائین، نام پسر سیاوش، نام پسر کیخسرو، نام پسر خسرو پرویز و شیرین، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی
بزرگتر، فرازین، ارجمند، برتر، سرآمد
اندر رفت، راهیابی، درون روی، درون شد