- ارهنگ (اَ هََ)
قصبه ای از بدخشان. (جهانگیری). و در آن قصبه زیارتگاهی است و باعتقاد مردم آنجا سر امام حسین علیه السلام درآنجا مدفون است و آنرا ارهنگ حسین هم میگویند. (برهان) (شعوری) (آنندراج) (مؤید الفضلاء). و رجوع بحبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 195 و 214 و 224 شود، باران بزرگ قطره: القت السحابه علی الارض ارواقها، ابر آنچه باران داشت بر زمین فروریخت، آب صافی. (منتهی الارب) :
کاینچنین اندر همه آفاق نیست
جز رحیق و مایۀ ارواق نیست.
مولوی.
، ارواق لیل، اثنای تاریک شب، ارواق عین، جوانب چشم، اسبال ارواق، جاری شدن اشکهای چشم، رمی بارواقه علی الدّابه، سوار ستور شد، رمی بارواقه عن الدابه، فرودآمد از ستور، القی ارواقه، سخت دوید و آرمید بجائی. کأنّه من الاضداد، القی فلان علیک ارواقه، نیک دوست میداری تو او را. (منتهی الارب)
کاینچنین اندر همه آفاق نیست
جز رحیق و مایۀ ارواق نیست.
مولوی.
، ارواق لیل، اثنای تاریک شب، ارواق عین، جوانب چشم، اسبال ارواق، جاری شدن اشکهای چشم، رمی بارواقه علی الدّابه، سوار ستور شد، رمی بارواقه عن الدابه، فرودآمد از ستور، القی ارواقه، سخت دوید و آرمید بجائی. کأنّه من الاضداد، القی فلان علیک ارواقه، نیک دوست میداری تو او را. (منتهی الارب)
