شهری است به پروس (ساکس) در کنار ژرا در 280 هزارگزی جنوب غربی برلن، دارای 135000 تن سکنه. دارای دارالفنون تاریخی وکتاب خانه مکمل و انجمنهای علمی و فنی و صنایع نساجی و کاغذسازی و تکمه سازی و آبجوسازی است و گلهای آن معروفست. در سال 1808م. ناپلئون در آنجا با سزار ملاقات کرد و در آن جلسه گروهی از سلاطین اروپا حضور داشتند و بر اثر آن معاهده ای بنفع فرانسه منعقد گردید، ارقال مفازه، طی کردن بیابان. (منتهی الأرب)
شهری است به پروس (ساکس) در کنار ژِرا در 280 هزارگزی جنوب غربی برلن، دارای 135000 تن سکنه. دارای دارالفنون تاریخی وکتاب خانه مکمل و انجمنهای علمی و فنی و صنایع نساجی و کاغذسازی و تکمه سازی و آبجوسازی است و گلهای آن معروفست. در سال 1808م. ناپلئون در آنجا با سزار ملاقات کرد و در آن جلسه گروهی از سلاطین اروپا حضور داشتند و بر اثر آن معاهده ای بنفع فرانسه منعقد گردید، ارقال مفازه، طی کردن بیابان. (منتهی الأرب)
ارسووه. نام دو شهر است در ملتقای دو نهر ((جرنا)) و ((طونا)) یکی از آن دو بر یسار جرنا واقع است و آن قدیم است و شهری است حصین و کوهها آنرا احاطه کرده اند و قریب هزار تن سکنه دارد. دیگری جدید است بنام ((اطه قلعه سی)) هم خوانده میشود و آن در 10 هزارگزی شمال شرقی ارسووای قدیم واقع است و نظر بوقوع در حدود بلاد صرب و فلاخ و مجار مستحکم است وسکنۀ آن 3000 تن است و از سال 1204 پس از منازعۀ طولانی دولت عثمانی با نمسه، بتصرف عثمانی درآمد. (ضمیمۀ معجم البلدان). و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود، برافروختن آتش، برانگیختن جنگ. برانگیختن فتنه و جنگ. (غیاث). برآغالیدن. اغراء. ورغلانیدن. (منتهی الأرب). انگیختن ب-ر، عطا کردن، اختلاف، خصومت: بینهما ارش، میان آن هر دو خصومت و اختلاف است، کم کردن قیمت برای عیبی در متاع
اُرْسُووَه. نام دو شهر است در ملتقای دو نهر ((جرنا)) و ((طونا)) یکی از آن دو بر یسار جرنا واقع است و آن قدیم است و شهری است حصین و کوهها آنرا احاطه کرده اند و قریب هزار تن سکنه دارد. دیگری جدید است بنام ((اطه قلعه سی)) هم خوانده میشود و آن در 10 هزارگزی شمال شرقی ارسووای قدیم واقع است و نظر بوقوع در حدود بلاد صرب و فلاخ و مجار مستحکم است وسکنۀ آن 3000 تن است و از سال 1204 پس از منازعۀ طولانی دولت عثمانی با نمسه، بتصرف عثمانی درآمد. (ضمیمۀ معجم البلدان). و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود، برافروختن آتش، برانگیختن جنگ. برانگیختن فتنه و جنگ. (غیاث). برآغالیدن. اغراء. ورغلانیدن. (منتهی الأرب). انگیختن ب-ر، عطا کردن، اختلاف، خصومت: بینهما ارش، میان آن هر دو خصومت و اختلاف است، کم کردن قیمت برای عیبی در متاع