جدول جو
جدول جو

معنی ارمون - جستجوی لغت در جدول جو

ارمون
پولی را گویند که پیش از کار کردن بگیرند یا بدهند
تصویری از ارمون
تصویر ارمون
فرهنگ لغت هوشیار
ارمون
پولی که پیش از کار کردن به مزدور می دهند، بیعانه، پیش بها، برای مثال منم درد تو را با جان خریدار / که ارمون داده ام جان را به بازار (لطیفی- مجمع الفرس - ارمون)
تصویری از ارمون
تصویر ارمون
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قارمون
تصویر قارمون
گارمون بنگرید به گارمون
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی موسیقی پرده دار شبیه جعبه که بهنگام نواختن آنرا در دست گیرند و پرده های آنرا با انگشت فشار دهند قارمن قارمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گارمون
تصویر گارمون
((مُ))
گارمن. گارمان. قارمون. قارمان، آلت موسیقی پرده دار شبیه جعبه که به هنگام نواختن آن را در دست گیرند و پرده های آن را با انگشت فشار دهند
فرهنگ فارسی معین
نوعی ساز پرده دار شبیه جعبه که هنگام نواختن روی دست می گیرند و پره های آن را با انگشت فشار می دهند، آکوردئون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرمون
تصویر پرمون
(دخترانه)
زینت و آرایش
فرهنگ نامهای ایرانی
یونانی تازی گشته فرمانروا، پیشوا، بزرگ ده رئیس و مهتر و قاضی بزرگ، مطلق نصرانی و مسیحی ارکاون ارکووء ن ارکئون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریون
تصویر اریون
ورمم غده بناگوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارهون
تصویر ارهون
دختر دشتان (دشتان حائض)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمین
تصویر ارمین
فرانسوی گلبویه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارموی
تصویر ارموی
منسوب به ارمیه از مردم ارمیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمود
تصویر ارمود
امرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمین
تصویر ارمین
(پسرانه)
آرمین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارغون
تصویر ارغون
(دخترانه)
مخفف ارغنون (نام سازی است)، یکی از سلاطین مغول (ارغون شاه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارموی
تصویر ارموی
مربوط به ارومیه، از مردم ارومیه، ارومیه ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغون
تصویر ارغون
ارگ، نوعی ساز با تعداد زیادی لوله که با دمیدن هوا در آن ها صدا ایجاد می شود، ارغنون، ارغن، ارغنن
نوعی اسب تند و تیز و تندرو، برای مثال هزار اسپ دیگر به زرین ستام / از ارغون و از تازی تیزگام (اسدی - ۳۶۳)، تو را چه نالۀ کوس و چه نالۀ ارغن / به روز جنگ چو باشی نشسته بر ارغون (قطران - ۲۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارکون
تصویر ارکون
دهقان، کشاورز بزرگ، رئیس و پیشوا، قاضی بزرگ، مهتر ترسایان، پیشوای مسیحی
فرهنگ فارسی عمید
((اِ))
نوعی ساز که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را به وسیله انبان در آن ها می دمیدند، ارغنون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارغون
تصویر ارغون
اسب تند و تیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارمان
تصویر ارمان
آرمان، برای مثال نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو / نه ارمان آن که م تو دل نگسلانی (منوچهری - ۱۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارمن
تصویر ارمن
ارمنستان، ارمنیه، ولایتی است از کوهستان آذربایجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
هماهنگی اجزای مختلف مجموعه، در موسیقی هماهنگی و تناسب چندین صدا به صورتی که برای شنونده گوش نواز باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارمونیوم
تصویر هارمونیوم
ساز بادی کوچک شبیه ارگ که با انگشتان نواخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی از لاتینی: هماساز گونه ای ساز بادی، هماهنگ قسمی ابزاری بادی موسیقی است که دارای صفحه کلید میباشد و بعبارت دیگر آلت موسیقی بدون لوله ایست که نی آزاد یا لوله های صوتی آزادی در آن تعبیه شده است
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی جامساز، ساز دهنی ابزارهای موسیقی که صدا در آنها با لرزاندن گیلاسهای شیشه یی (زنگهای شیشه یی) تولید میشود. توضیح هارمونیکهای شیشه یی از قرن 18 م. مصطلح شده. در آن زمان ابزارهای موسیقی بنام جامهای موسیقی متداول شد، هارمونی شیشه یی مرکب از 18 جام (لیوان) آبجوبوده آنهارا روی تخته پوشیده از پارچه میگذاشتند و در هر شیشه ای که میبایست آهنگ تغییر کند آب میریختند و صدا از این راه ایجاد میشد که دور لبه های گیلاس انگشت تر میچرخید (گاهی هم با تکه های چوب بکنارهای لیوان میزدند) و بعدها این ابزار تکامل یافت، آلت موسیقی ذهنی که در سال 1892 م. توسط چارلز ویتستن اختراع شد و آن عبارت از چند لوله کوچک تو خالی و آزاد است که هر یک جداگانه هوا کش دارد و یک سر آن بدهان نوازنده هارمونیکا متصل است. همه این لوله ها از طرف دیگر به لبه فلزی می پیوندد. آهنگ بوسیله پس و پیش بردن آلت موسیقی در جلو دهان ایجاد می گردد و نتیجه آن آوازهای بسیار ساده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
هم آهنگ انگلیسی هماهنگ همساز
فرهنگ لغت هوشیار
برازش هماهنگی صداهای مختلفی که همگی در یک آن بگوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارکستر فیلارمونیک
تصویر ارکستر فیلارمونیک
ارکستری که تحت پوشش انجمن دوستداران موسیقی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
((مُ))
دارای هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
((مُ))
سازگاری اجزا با یکدیگر، هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هارمونیکا
تصویر هارمونیکا
ساز دهنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
همساز، هماهنگ
فرهنگ فارسی عمید