جدول جو
جدول جو

معنی ارقلس - جستجوی لغت در جدول جو

ارقلس
بیونانی نمام بستانی است. (فهرست مخزن الأدویه). ارقلیس. (نسخه ای از تحفۀ حکیم مؤمن) ، روغن جلوز. (فهرست مخزن الأدویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ بِلْ لِ)
اربلیس. (ابن الندیم). کنیز ارسطو حکیم مشهور یونانی. (تاریخ الحکماء قفطی ص 32 س 19 و ص 33 س 9) ، اهل عهد و پیمان. اهل میثاق
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ)
رجوع به ارقلیس شود، ارکاب کسی را، ستور برنشستنی، یعنی مرکب سواری دادن، او را. برنشاندن. (زوزنی). سوار کردن
لغت نامه دهخدا
بیونانی ابهل است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الأدویه). رجوع به ابهل شود
لغت نامه دهخدا
بیونانی نمام بستانی. (نسخه ای ازتحفۀ حکیم مؤمن). ارقلس. (فهرست مخزن الأدویه) ، برگ آوردن گرفتن عرفج. بلگ به درآوردن گیاه عرفج
لغت نامه دهخدا
(اَ قِ یُ)
پسر تمنوس از اخلاف هرکول. برادران وی او را نفی بلد کردند و او به پادشاه مقدونیه پناه برد و چون دشمنان شاه را مغلوب کرد و میبایست با دختر وی ازدواج کند، شاه که بدین امر راضی نبود بفرمود تا او را بکشتند.
شاعر و کیمیادان یونانی که ظاهراً در مائۀ پنجم قبل از میلاد میزیسته. او راست منظومه ای در باب ((هنر مقدس)).
لغت نامه دهخدا
(اَ قِ طَ)
شهرستان، یکی از شهرستانهای استان آذربایجان و محدود است از شمال به رود خانه ارس و از جنوب به بخش شبستر و میشوداغ و کوه علمدار و از شرق به بخش ورزقان و از غرب به بخش ایواوشی و ولدیان. (خط الرأس کوه علی باشی آقداغ). این شهرستان از نظر تقسیمات کشوری از 3 بخش تشکیل یافته است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(؟ لِ)
نام طبیبی از یونان قدیم. (ابن الندیم از یحیی النحوی)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
آبی است در نزدیکی سلمیه به شام. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(هَِ رَ لِ)
هرقل. هرکل. هراکلیوس. نام امپراطور روم در متن نزهه القلوب و حلل السندسیه بدین صورت نوشته شده است
لغت نامه دهخدا