جدول جو
جدول جو

معنی ارسیخ - جستجوی لغت در جدول جو

ارسیخ
(اَ)
بیرونی در آثارالباقیه درجدول ملوک کلدانی این نام را آورده و این نام پادشاه هخامنشی است که یونانیها آنرا آرسس می آورند و بیرونی در نام داریوش کدمان گوید: داریوش بن ارسیخ. و رجوع به ارسیس و آرسس شود، نام قلعه ای بود. (یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 226)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارسی
تصویر ارسی
مربوط به روسیه، تهیه شده در روسیه، روسی، نوعی کفش پاشنه دار مردانه یا زنانه، نوعی در یا پنجره با شیشه های مشبک رنگی که رو به حیاط باز می شد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
شهریست بمغرب حلب. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ابن اخوس در آثارالباقیه در جدول سلاطین ایران بدین صورت آمده و در جدول سلاطین کلدانی ارسیخ ذکر شده است. رجوع به آرسس و ایران باستان ص 1186 ببعد شود
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
ثابت و استوار گردانیدن. (منتهی الأرب). استوار کردن چیزی را
لغت نامه دهخدا
(اَ سا)
نعت تفضیلی از رسو. استوارتر. ثابت تر.
- امثال:
ارسی من رصاصه، الرسو الثبوت یریدون به الثقل. (مجمعالأمثال) ، قریه ای است به یک فرسنگی شمالی بندر ریگ. (فارسنامه)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
نعت تفضیلی از رسوخ. ثابت تر. استوارتر. پای برجای تر
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارساخ
تصویر ارساخ
پایدار کردن استوارکردن
فرهنگ لغت هوشیار
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسخ
تصویر ارسخ
ثابت تر، استوارتر، پای بر جاتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسی
تصویر ارسی
((اُ رُ))
قسمی کفش پاشنه دار، نوعی در یا پنجره مشبک که رو به حیاط باز می شود
فرهنگ فارسی معین
آسیاب، در سانسکریت آسن aasan آمده است
فرهنگ گویش مازندرانی
خاک انداز فلزی که برای هم زدن و جابه جایی آتش به کار رود، چوبی که تیغه ی پروانه را به سنگ آسیاب وصل کند
فرهنگ گویش مازندرانی
کفش پاشنه دار چرمی، نوعی پنجره از چوب درخت ارس که به صورت عمودی و از پایین به
فرهنگ گویش مازندرانی