جدول جو
جدول جو

معنی ارسلو - جستجوی لغت در جدول جو

ارسلو
طائفه ای از ایل بچاقچی، از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 100 خانوار است. و سردسیر آنان شریف آباد پل بورس و گرمسیر اوادز میباشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارسطو
تصویر ارسطو
(پسرانه)
ارسطو طالیس حکیم نامدار یونانی و شاگرد افلاطون، او معلم اسکندر مقدونی بود، به او لقب معلم اول را داده بودند
فرهنگ نامهای ایرانی
(رُ لَ)
نام شهری به ’گالیسی’ واقع بر ساحل نهر سان شعبه یمین رود ویستول دارای قریب 18065 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
نام دوائی است که آنرا زراوند گویند چه ارسطولوجیا زراوند طویل است و لوجیا به معنی طویل باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به زراوند و ارسطولوخیا شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
در نساجی، نسیجی برای روپوش چادرها و کالاها. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
نام طایفه ای است از ایل بچاقچی در کرمان. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 95). این طایفه مرکب از سی خانوار است که سردسیر آنها چهارگنبد و گرمسیر آنان چاه قلعه و زبان آنها ترکی است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ سُ)
جمع واژۀ رسول
لغت نامه دهخدا
(اُ لُ)
نام قدیم ’کریستیانیا’ پایتخت نروژ که در سال 1924م. مجدداً همین نام (اسلو) متداول گردید. این شهر در خلیجی که تنگۀ اسکاژراک (سکاگراک) تشکیل میدهد واقع است و 250000 سکنه و تجارتی بارونق دارد
لغت نامه دهخدا
(اُ سِ لُ)
نوعی گربۀ وحشی در مکزیک که پوست وی خالدار است
لغت نامه دهخدا
(سِ)
یکی از کنسولان روم قدیم بود که در 222 قبل از میلاد بدان مقام رسید و دوبار با آنیبال جنگیده سپاهیان او را درهم شکست و بدین واسطه ’تیغ روم’ لقب یافت. در سال 312 به ’سیراکوزا’ لشکر کشید و در آنجا نیز به فتوحاتی نائل آمد سپس در سال 210 با سپاهیان کارتاژ در محل کانوزیوم مصاف داد و بر آنان غالب شد ولی در سال 208 آنیبال او را به زبردستی هلاک ساخت. (از اعلام تمدن قدیم فوستل دو کلانژ)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارسطو
تصویر ارسطو
حکیم مشهور یونانی
فرهنگ لغت هوشیار
آسیاب، در سانسکریت آسن aasan آمده است
فرهنگ گویش مازندرانی