ارس، سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عرعر، ابهل، وهل، ارجا، مای مرز
اُرس، سَروِ کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عَرعَر، اَبهَل، وُهل، ارجا، مای مَرز
بارسطلارون. لغتی است یونانی و معنی آن به عربی حمامی بود و آن نوعی از غله باشد که مقشر کرده به گاو دهند گاو را فربه کند و به عربی رعی الحمام خوانند و آن را کبوتر بسیار دوست دارد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء: بارسطلارون). نوعی از غله که کبوتران آن را بسیار دوست دارند. (دمزن). بارسطاریون فرسطاریون گویند و آن نوعی از رعی الحمام است و کفته شود و معنی بارساطاریون به یونانی حمامی است. (اختیارات بدیعی). رعی الحمام. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 71) (لکلرک). به یونانی رعی الحمام را گویند و آن بمعنی حمام است. (فهرست مخزن الادویه)
بارسطلارون. لغتی است یونانی و معنی آن به عربی حمامی بود و آن نوعی از غله باشد که مقشر کرده به گاو دهند گاو را فربه کند و به عربی رعی الحمام خوانند و آن را کبوتر بسیار دوست دارد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء: بارسطلارون). نوعی از غله که کبوتران آن را بسیار دوست دارند. (دِمزن). بارسطاریون فرسطاریون گویند و آن نوعی از رعی الحمام است و کفته شود و معنی بارساطاریون به یونانی حمامی است. (اختیارات بدیعی). رعی الحمام. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 71) (لکلرک). به یونانی رعی الحمام را گویند و آن بمعنی حمام است. (فهرست مخزن الادویه)
رجوع به ارسطو شود: چو مغز اندرین کار خودکامه کرد بر ارسطالیس یک نامه کرد (اسکندر) . فردوسی. همان ارسطالیس پیش اندرون جهانی بر او دیدگان پر ز خون. فردوسی. چو نامه ببردند نزد حکیم دل ارسطالیس شد پر ز بیم. فردوسی. حکیم بزرگ ارسطالیس نام خردمند و بیدار و گسترده کام. فردوسی
رجوع به ارسطو شود: چو مغز اندرین کار خودکامه کرد بر ارسطالیس یک نامه کرد (اسکندر) . فردوسی. همان ارسطالیس پیش اندرون جهانی بر او دیدگان پر ز خون. فردوسی. چو نامه ببردند نزد حکیم دل ارسطالیس شد پُر ز بیم. فردوسی. حکیم بزرگ ارسطالیس نام خردمند و بیدار و گسترده کام. فردوسی
بیخ سوسن آسمان گونست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). ایرسا. بیخ قسمی از سوسن کبود برّی. (تحفۀ حکیم مؤمن، ذیل سوسن). ریشه سوسن آسمان گون. ریشه زنبق کبود، پسر داریوش (بزرگ) از آرتیس تن دختر کوروش. وی در عصر خشایارشا زمانی رئیس میکیان بود. (ایران باستان ص 733). در زمان دیگر فرماندۀ اعراب و حبشیانی که بالای مصر سکنی داشتند. (ایران باستان ص 734) ، پسر ارته باذ که با پدر و دو برادر خود آنگاه که اسکندربگرگان شد، نزد او رفتند. (ایران باستان ص 1641)
بیخ سوسن آسمان گونست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). ایرسا. بیخ قسمی از سوسن کبود برّی. (تحفۀ حکیم مؤمن، ذیل سوسن). ریشه سوسن آسمان گون. ریشه زنبق کبود، پسر داریوش (بزرگ) از آرتیس تُن دختر کوروش. وی در عصر خشایارشا زمانی رئیس میکیان بود. (ایران باستان ص 733). در زمان دیگر فرماندۀ اعراب و حبشیانی که بالای مصر سکنی داشتند. (ایران باستان ص 734) ، پسر ارته باذ که با پدر و دو برادر خود آنگاه که اسکندربگرگان شد، نزد او رفتند. (ایران باستان ص 1641)