- ارسال
- فرستادن، گسیل کردن
معنی ارسال - جستجوی لغت در جدول جو
- ارسال
- فرستادن
- ارسال ((اِ))
- فرستادن، روانه ساختن، پیک فرستادن
- ارسال
- فرستادن، رها کردن
- ارسال
- Consignment
- ارسال
- отправка
- ارسال
- Sendung
- ارسال
- відправка
- ارسال
- wysyłka
- ارسال
- remessa
- ارسال
- spedizione
- ارسال
- zending
- ارسال
- การส่ง
- ارسال
- pengiriman
- ارسال
- استثنائيٌّ
- ارسال
- भेजना
- ارسال
- שִׁלּוּחַ
- ارسال
- gönderi
- ارسال
- uwasilishaji
- ارسال
- প্রেরণ
- ارسال
- ارسال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سال گذشته
سال گذشته، سال پیش، در سال گذشته
سال گذشته، پار
جمع رذل فرومایگان ناکسان دونان خسیسان
شتر پروردن، رام کردن شتر
فروگذاشتن، مولش دادن (مولش مهلت)، پیاده گردانیدن فرودکشیدن
کارخانه اسلحه و تجهیزات جنگی اسلحه سازی
جمع رسن، از پارسی افسارها رسن ساختن، افسار بر گرفتن
جمع رسغ، خرده گاه ها بندها