جدول جو
جدول جو

معنی ارسا - جستجوی لغت در جدول جو

ارسا
اشک آب چشم اشک چشم دمع
تصویری از ارسا
تصویر ارسا
فرهنگ لغت هوشیار
ارسا
(دخترانه)
ارس
تصویری از ارسا
تصویر ارسا
فرهنگ نامهای ایرانی
ارسا
ارس، سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عرعر، ابهل، وهل، ارجا، مای مرز
تصویری از ارسا
تصویر ارسا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارسان
تصویر ارسان
جمع رسن، از پارسی افسارها رسن ساختن، افسار بر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
فرستادن، گسیل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارساغ
تصویر ارساغ
جمع رسغ، خرده گاه ها بندها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارساخ
تصویر ارساخ
پایدار کردن استوارکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارساب
تصویر ارساب
به گودی نشستن چشم گود چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارساء
تصویر ارساء
ایستاکردن، برجای ایستادن، استوار شدن، استوارکردن، لنگر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسان
تصویر ارسان
(دخترانه)
نام همسر نرسی پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارسام
تصویر ارسام
(پسرانه)
نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
فرستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
((اِ))
فرستادن، روانه ساختن، پیک فرستادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
فرستادن، رها کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارسال
تصویر ارسال
Consignment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
استثنائيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی