ارزیابی تعیین بها و ارزش چیزی، بررسی ادامه... تعیین بها و ارزش چیزی، بررسی تصویر ارزیابی فرهنگ فارسی عمید
ارزیابی عمل ارزیاب عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز سنجش و بررسی حدود هر چیز و بر آورد کردن ارزش آن تقویم: (خانه های شهر ارزیابی شد) ادامه... عمل ارزیاب عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز سنجش و بررسی حدود هر چیز و بر آورد کردن ارزش آن تقویم: (خانه های شهر ارزیابی شد) فرهنگ لغت هوشیار
ارزیابی برآورد، تخمین، تقویم، سنجش، قیمت گزاری، محاسبه ادامه... برآورد، تخمین، تقویم، سنجش، قیمت گزاری، محاسبه فرهنگ واژه مترادف متضاد
ارزیابی Appraisal, Assessment, Evaluation ادامه... Appraisal, Assessment, Evaluation تصویر ارزیابی دیکشنری فارسی به انگلیسی