جدول جو
جدول جو

معنی ارزانی - جستجوی لغت در جدول جو

ارزانی
ارزان بودن، کم بهایی
عطا، بخشش، پیشکش
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، شایگان، مستحقّ، مناسب، سازوار، محقوق، خورا، خورند، باب، فرزام، فراخور، اندرخور، صالح، شایان، بابت
منسوب به ارزان
فقیر، درویش برای مثال به ارزانیان بخش هرچت هواست / که گنج تو ارزانیان را سزاست (فردوسی - ۶/۲۶۰)، چو بخشی به ارزانیان بخش چیز / که ایدر نمانی تو بسیار نیز (فردوسی - ۴/۳۳۷)
ارزانی داشتن (کردن): پیشکش کردن چیزی به کسی، عطا کردن، بذل کردن، بخشیدن
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
فرهنگ فارسی عمید
ارزانی
(اَ)
در پارسی باستان: ارشامه، پسر آریارمنا و پدر ارشاسپ پدر داریوش اول. (ایران باستان ص 228، 230، 710، 1576، 1599، 1600، 1604، 1609، 1630) (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 ص 74) (یسنا تألیف پورداود ج 1 ص 105)
منسوب به ارزن که شهری است به دیاربکر.
لغت نامه دهخدا
ارزانی
ارزنده، درخور یق سزاوار مستحق، درویش بی نوا نادر، صالح (مقابل طالح) سزا (مقابل ناسزا) اهل، پیشکش، کم بهایی کم قیمتی مقابل گرانی، آسانی سهولت، فراخی فراوانی. یا سال ارزانی. سالی که زندگی فراخ و خواربار و کا کم بها و فراوانست، دستوری اجازه اذن رخصت
فرهنگ لغت هوشیار
ارزانی
ارزنده، درخور، لایق، پیشکش، کم بهایی، کم قیمتی
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
فرهنگ فارسی معین
ارزانی
دیدن ارزانی مصیبت بود، نشانه آن است که در انتظار تغییراتی در زندگی خود هستید. یوسف نبی (ع)
فرهنگ جامع تعبیر خواب
ارزانی
رخصٌ
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به عربی
ارزانی
Inexpensiveness
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ارزانی
bon marché
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ارزانی
economicità
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ارزانی
ارزانی، ارزان
دیکشنری اردو به فارسی
ارزانی
дешевизна
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به روسی
ارزانی
Billigkeit
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به آلمانی
ارزانی
дешевизна
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ارزانی
taniość
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به لهستانی
ارزانی
低成本
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به چینی
ارزانی
সস্তা
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به بنگالی
ارزانی
ارزانی
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به اردو
ارزانی
bajo costo
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ارزانی
gharama ya chini
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ارزانی
ucuzluk
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ارزانی
저렴함
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به کره ای
ارزانی
安価
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ارزانی
baixo custo
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ارزانی
सस्तापन
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به هندی
ارزانی
murah
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ارزانی
ราคาถูก
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به تایلندی
ارزانی
goedkoopheid
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به هلندی
ارزانی
זֹלוּת
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزانیدن
تصویر ارزانیدن
به قیمت آوردن، ارزان کردن، ارزان خریدن یا فروختن
فرهنگ فارسی عمید
نام تیره ای از کردان مغرب ایران
لغت نامه دهخدا
(اَ)
رود ارزانیاس، نام این رود در نوشته های پلوتارک و پلین و تاسیت یاد شده و بعض محققین آنرا با رود تله ب آس که در کتاب ((عقب نشینی ده هزار تن)) گزنفن یاد شده یکی دانسته اند. ظاهراً ارزانیاس همان ارزن قرون بعد است. (ایران باستان ص 1076). رجوع به ارزن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ارزانی. رجوع به ارزانی شود.
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ کَ دَ)
بقیمت درآوردن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارزانیدن
تصویر ارزانیدن
به قیمت در آوردن به قیمت کم خریدن ارزان خریدن
فرهنگ لغت هوشیار
آخشیجی بنیادی منسوب به ارکان آنچه مربوط و پیوسته به چهار ارکان (باد و خاک و آب و آتش) است، جمع ارکانیان. جسمانیان اهل دنیا، ناقصانی که هنوز به حد کمال نرسیده اند
فرهنگ لغت هوشیار