جدول جو
جدول جو

معنی ارزاب - جستجوی لغت در جدول جو

ارزاب
موضعی است در بایزید بشمال غربی ماکو،
{{صفت مرکّب}} در این بیت اگر تصحیفی راه نیافته باشد به معنی ارزانی و درخور و شایسته آمده است:
کنون آفرین تو (بهرام گور) شد بی گزیر
بما هرکه هستیم برنا و پیر...
بر این تخت ارزانیانست شاه
بداد و به پیروزی و دستگاه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزیاب
تصویر ارزیاب
ارزیابنده، کسی که ارزش چیزی را معیّن می کند، مقوّم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احزاب
تصویر احزاب
حزب، سی و سومین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۷۳ آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارباب
تصویر ارباب
رئیس، بزرگ، کارفرما، آقا، مخدوم، سرور، صاحب، مالک، عنوانی احترام آمیز برای برخی از بزرگان زردشتی مثلاً ارباب جمشید، صاحبان، جمع ربّ، ربّ فقط در معنی ۶ و ۷ به صورت جمع به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
ترساندن، بیم دادن، کسی را دچار ترس و بیم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارزاق
تصویر ارزاق
رزق ها، روزی ها، خواربار ها، جمع واژۀ رزق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغاب
تصویر ارغاب
جوی آب، رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته مرزاب: ناودان، ناو کشتی دراز، ناودان کشتی آب ریز ناودان، کشتی دراز و بزرگ، ناودانی است که آب جمع شده در کشتی بوسیله آن بدریا جمع مرازیب
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عزیز، گرامیان، کمیابان دور کردن، برانگیختن به ناهمسری، جمع عزب، تک زنان: مردان بی زن زنان بی شوی همسر ناگرفتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احزاب
تصویر احزاب
جمع حزب، گروه ها، فوجها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رطب، خرمای تازه وتر تازه خرماها نو خرماها رسیدن خرما، ترکردن جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
ترسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارهاب
تصویر ارهاب
ترساندن، شترسواری برشتر خسته نشستن ترسانیدن دچار هراس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارکاب
تصویر ارکاب
برنشاندن سوار گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزیاب
تصویر ارزیاب
کسیکه ارزش هر چیزیرا تعیین کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزام
تصویر ارزام
غرش تندر، نالیدن اشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزاق
تصویر ارزاق
جمع رزق، روزی، جیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزاف
تصویر ارزاف
سراسیمه کردن، هراسیدن، ازترس گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزاغ
تصویر ارزاغ
گلناکی، گلناک شدن زمین، خوارداشت، آک نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارجاب
تصویر ارجاب
ترسیدن، بزرگداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارساب
تصویر ارساب
به گودی نشستن چشم گود چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزاء
تصویر ارزاء
جمع رزء، سوک ها، موژها، مصیبتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزان
تصویر ارزان
کم بها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتاب
تصویر ارتاب
سوده شدن و ریختن سوده ریزی، گدایی دربی نیازی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رب، درفارسی آن راتک (مفرد) به کار می برند دارنده خداوند گار روستاخاوند خداوندان، جمع رب. (در عربی معنی ارباب صاحبان و پرورش دهندگان است اما در فارسی بمعنی شخص بزرگ و دارنده و مالک بکار میرود و در بسیاری موارد صورت مفرد به آن میدهد و بار دیگر به (ان) جمعش می بندند: اربابان) خداوندگار، مالک (مقابل رعیت یا دهقان) دارنده، آقا (مقابل نوکر)، یا ارباب انواع، جمع رب النوع یا ارباب رجوع. رجوع کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احزاب
تصویر احزاب
جمع حزب، گروه ها، دسته ها، گروه های کافران، شامل برخی از قبایل عرب، مانند قریش، غطفان و بنی قریظه، که با هم متحد شده به جنگ پیامبر رفته بودند، هر گروه سیاسی که مرام و مسلک ویژه خود را دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارغاب
تصویر ارغاب
جوی آب، رود، ارغا، ارغاو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
((اِ))
به رعب و هراس افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارزیاب
تصویر ارزیاب
ارز یابنده، کسی که ارزش هر چیزی را معین کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارزان
تصویر ارزان
کم بها، سزاوار، شایسته، پست، بی مایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارزاق
تصویر ارزاق
جمع رزق، روزی ها، خواروبار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارزاق
تصویر ارزاق
خواروبار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
ترساندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احزاب
تصویر احزاب
گروه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارباب
تصویر ارباب
سالار
فرهنگ واژه فارسی سره