جدول جو
جدول جو

معنی ارخسی - جستجوی لغت در جدول جو

ارخسی
(اُ رُ / رَ)
منسوبست به ارخس یکی از قرای سمرقند و در نسبت رخسی نیز گویند و بدان منسوب است عباس بن عبداﷲ الارخسی (یا رخسی). رجوع به معجم البلدان و انساب سمعانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارسی
تصویر ارسی
مربوط به روسیه، تهیه شده در روسیه، روسی، نوعی کفش پاشنه دار مردانه یا زنانه، نوعی در یا پنجره با شیشه های مشبک رنگی که رو به حیاط باز می شد
فرهنگ فارسی عمید
(اُ خی ی)
گاو نر جوان
لغت نامه دهخدا
(اَ)
قصبه ایست از ماوراءالنهر در ناحیۀ فرغانه، از بهترین آن بلاد است. (برهان قاطع). قصبه ایست از ماوراءالنهر از مضافات فرغانه که مولد اثیرالدین بوده. (جهانگیری). همان اخسیک است که اخسیکت باشد. (آنندراج). و آن پایتخت عمرشیخ میرزا و بابر پادشاه بود
لغت نامه دهخدا
(اُ خِ)
بیونانی خصی الکلب است. (تحفۀ حکیم مؤمن). ارخص. ارخیس
لغت نامه دهخدا
(اُ رُ)
اسم قریه ای است از ناحیۀ شاوذار از نواحی سمرقند، مجاور جبال، بین آن و سمرقند چهار فرسنگ مسافت است. (معجم البلدان). رخس
لغت نامه دهخدا
(اَ خا)
نعت تفضیلی از رخو. سست تر: اللحم ارخی من العصب و الوتر و الغشاء. (ابوعلی سینا)
لغت نامه دهخدا
(اَ سا)
نعت تفضیلی از رسو. استوارتر. ثابت تر.
- امثال:
ارسی من رصاصه، الرسو الثبوت یریدون به الثقل. (مجمعالأمثال) ، قریه ای است به یک فرسنگی شمالی بندر ریگ. (فارسنامه)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
منسوب است به سرخس که شهر قدیمی است به خراسان. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
متوفای 1230 هجری قمری / 1815 میلادی، محمدحسن بن محمدمعصوم. از مردم قزوین بود که در کربلا پرورش یافت و در آنجا تحصیل کردو آنگاه بشیراز آمد و در آن شهر سکونت گزید و هم درآنجا درگذشت. از مجتهدان بنام فرقۀ امامی بود که در اصول مهارت داشت. او راست: مصابیح الهدایه فی شرح البدایه از حر العاملی در فقه. تنقیح المقاصد الاصولیه در اصول فقه. کشف الغطاء. و رساله هایی دیگر. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 887). رجوع به روضات الجنات 2:15 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سی ی)
کشاورز. زارع. اریس. ارّیس
لغت نامه دهخدا
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اروسی
تصویر اروسی
پوستینی که در روسیه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسی
تصویر ارسی
((اُ رُ))
قسمی کفش پاشنه دار، نوعی در یا پنجره مشبک که رو به حیاط باز می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اروسی
تصویر اروسی
عروسی
فرهنگ واژه فارسی سره
نوعی بذر گندم آبی با دانه های درشت و مرغوب
فرهنگ گویش مازندرانی
روسی، زبان روسی
فرهنگ گویش مازندرانی
کفش پاشنه دار چرمی، نوعی پنجره از چوب درخت ارس که به صورت عمودی و از پایین به
فرهنگ گویش مازندرانی