- ارجاع
- باز گردانیدن، رجوع کردن
معنی ارجاع - جستجوی لغت در جدول جو
- ارجاع
- باز فرستادن، فرستادن
- ارجاع
- سپردن کاری به کسی یا جایی، هدایت کردن به جای دیگر برای راهنمایی و اطلاعات بیشتر
- ارجاع ((اِ))
- بازگردانیدن، رجوع کردن امری، احاله، حواله، مفرد ارجاعات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Referential, Referentially
ссылочный , ссылочно
referenziell, referentiell
референційний , посилально
referencyjny, referencyjnie
参考的 , 参照地
referencial, referencialmente
referenziale, in modo riferito
referencial, referencialmente
référentiel, de manière référentielle
referentieel
อ้างอิง , อย่างอ้างอิง
referensial, secara referensial
استغلاليٌّ , استثناءٌ
संदर्भात्मक , संदर्भात्मक रूप से
הפניות , באופן הפניה
参照の , 参照的に
참조의 , 참조적으로
referans, referans olarak
ya kurejelea, kwa njia ya kumbukumbu
উল্লেখযোগ্য , রেফারেন্সিয়ালভাবে
ارجاعی , حوالہ دینے کے طور پر
لاتینی تازی شده: چلغوزه پارسی تازی شده ارگان گونه ای از زیت ها زالزالک زیتون مرا کشی
فروگذاشتن، مولش دادن (مولش مهلت)، پیاده گردانیدن فرودکشیدن
خبرهای دروغ، چیزهای دروغ
لرزانیدن
شیر دادن، شیر دادن زن
خستن به نیزه، فرو بردن نیزه
بخشیدن را باز گرفتن، بازگشت
جمع ربع، چاریک ها، جمع ربع ربع ها چهاریک ها. یا ارباع عالم. چهار گوشه جهان
اریباندن، برتر دانستن